چقدر مرگ در مقابل این مکالمه حقیر به نظر میرسه و ما چقدر از آن میترسیم.
دوشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۲۲ ب.ظ
پسر: مادر! در رمادی (شهر تحت سیطره ی داعش در عراق) محاصره شده ایم، مهمات تمام کرده ایم، اگر تا یک ساعت تماس نگرفتم حلالم کن و مراقب سجاد و زینبم باش.
مادر: خدا به همراهت مادر، نگران نباش آنها را روی چشمانم میگذارم، شهادت گوارایت.
- ۹۵/۰۲/۱۳