چه کنم مادرم دیگر... کاش برگردی...
شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۵۶ ب.ظ
همه دارندبرمی گردند ازخان طومان!هنوز خاک محمد ،تر بود، که عباس هم آمد...
تواما مرا همچنان چشم به راه گذاشته ای...
کی می آیی تامرهم دل زخم خورده ام شوی؟
روزهای رفته، تلخی اش از بی خبری ست، وگرنه راهی که رفتی عسل بود.
به چادرخاکی زینب به دل شکسته اش، به تنهایی روز آخرش درکربلا،شرمنده ام که جسم بی جان آسمانی ات را
می خواهم، برای آرامش دل زمینی ام! چه کنم مادرم دیگر...
کاش برگردی...
شهیدجاویدالاثرمجیدقربانخانی
- ۹۵/۰۴/۱۹