گفتگوی سایت مشرق نیوز با یکی از رزمندگان مدافع عراقی (2)
شیخ اکرم الکعبی در سال 1977 متولد گردید. بعدها مشغول فراگیری علوم دینی زیر نظر شهید آیت الله سید محمد باقر صدر شد. در همان حوزهی نجف اشرف مقدمات و سطوح را تمام کرده و به دروس خارج وارد گردید. همزمان امامت شهر المسیّب در حاشیهی فرات در جنوب بغداد را هم به عهده گرفت. در دورهی صدام [به دلیل مبارزه با او] مدام از این «زندان ویژه» به آن «زندان ویژه» منتقل میشد. پس از لشگرکشی آمریکاییها هم تمامقد وارد مقاومت ضد اشغالگران گردید.
در جریان جنگ دوم نجف در سال 2004، مسئولیتهای ردهبالایی در جیش المهدی بر عهده داشت. در کنار فعالیتهای مقاومت، آموزش دورهی نظامی و مدیریت استراتژیک را هم پی گرفت و سپس در تأسیس گروه مقاومت اسلامی «عصائب اهل الحق» ایفای نقش کرد و حتی در زمان بازداشت همرزم و دوستش شیخ قیس الخزعلی، به عنوان دبیر کل عصائب انتخاب گردید. [پس از اخراج ذلتبار اشغالگران]، شیخ اکرم الکعبی باز به حوزه برگشت و تا آغاز حوادث سوریه در سال 2011 مشغول ادامهی تحصیلات دینی شد اما در این سال، جزو فرماندهان اصلی جنبش تازهتأسیس «حرکة حزب الله النجباء» قرار گرفت که از اولین نیروهای مقاومت حاضر در سوریه در جبهههای حلب و شهرهای دیگر محسوب میگردید.
ترجمهی مصاحبهی الاخبار با شیخ اکرم الکعبی را میخوانیم:
فعالیتهای جهادیتان ضد اشغالگران عراق چطور شروع شد و اوایل کار چطور بود؟ چرا در سال 2003 توسط آمریکاییها دستگیر شدید؟ و اینکه آیا در جذب جوانان عراقی برای جنگ ضد اشغالگران با مشکل مواجه نبودید؟ خصوصا که در آن زمان فتوای عمومی برای جهاد وجود نداشت و بسیاری از مردم مایل بودند راههای مسالمتآمیز را در مقاومت تجربه کنند.
-شیخ اکرم الکعبی: بسم اله الرحمن الرحیم و الصلوة و السلام علی محمد و آله الطاهرین. از همان آغاز ورود اشغالگران آمریکایی به عراق، بخشی از مجاهدین (که تا آن زمان با نظام سرکوبگر صدام مبارزه میکردند) تصمیم به مقاومت نظامی ضد اشغالگران گرفتند. در آن زمان ما [یعنی گروههای مقاومت] به صورت دستههای جهادی، با یکدیگر ارتباطات مستحکم و همکاری و هماهنگی داشتیم.
اولین عملیات گروه ما، هدف قرار دادن 9 نظامی انگلیسی در بصره بود. عملیاتهایمان چند ماهی به همین منوال ادامه پیدا کرد تا آنکه نیروهای آمریکایی مرا در کربلا بازداشت کردند. شش ماه در زندان بودم تا آنکه انتفاضه [قیام] اول نجف ضد آمریکاییها (در بهار 2004) رخ داد. در آن زمان برادرانی که در خط جهادی بودند با یک برنامهریزی بسیار جالب اقدام به فراری دادن من از زندان کردند. این فرار را از طریق یک افسر عراقی که با آمریکاییها کار میکرد [ولی مخفیانه با نیروهای مقاومت همکاری داشت] ترتیب داده بودند.
آن افسر، شمارهی مرا (شمارهای که به وسیلهی آن تفاوت بین زندانیان نظامی و غیرنظامی در ابوغریب مشخص میشد) تغییر داد. روی بازوی هر زندانی یک شماره بود چون آنها با ما از طریق اسمهایمان تعامل نداشتند [بلکه از طریق همان شمارهها با ما ارتباط برقرار میکردند].
اگر زندانی با حکم دادگاه نظامی زندانی شده بود شمارهی شش رقمی داشت و اگر حکمش غیرنظامی بود شمارهی چهار رقمی داشت. شمارهی من بود 152150. بعد از اینکه این شمارهی شش رقمی [توسط همان افسر] به چهار رقم تبدیل شد، ترتیب کار برای بیرون بردنم از ابوغریب داده شد. چیزی که در این کار به ما کمک کرد، آشفتگی و در هم و برهم بودن مدیریت اشغالگران در ادارهی اردوگاههای بازداشت بود که در طول سال اول حضورشان در عراق، زندانیان را در آن اردوگاهها نگه میداشتند. جزئیات زیادی دربارهی فرارم از زندان وجود دارد ولی به دلیل سری بودن عملیات و محافظت از سلامت برادرانی که در آن مشارکت داشتند، نمیتوانم آنها را ذکر کنم.
بعد از آزادیام به یک محل امن رفتیم و چند روز بعد، عملیات آزادسازیام آشکار شد و نوشتههایی که عکس من را بر روی آن درج کرده بودند در خیابانهای زیادی (به عنوان فردی که تحت تعقیب نیروهای ائتلاف [اشغالگران] است) پخش کردند.
بعد بیرون آمدن از زندان، به نجف رفتم. در جریان نبرد دوم نجف (سال 2004) مسئول نیروها در نجف بودم. این نبرد 28 روز طول کشید و نیروهای ائتلاف [اشغالگران] نتوانستند مقابل نیروهای ما به هیچگونه پیشرویای دست پیدا کنند به همین جهت مجبور شدند از طریق واسطهها باب مذاکره را باز کنند. [در جریان مذاکرات] ما شرط کردیم در مقابل وارد نشدن نیروهای آنها به بخش قدیمی نجف، ما هم حاضریم از آنجا خارج شویم و این بخش شهر را به نیروهای عراقی واگذار نماییم. آنها هم به شروط ما گردن گذاشتند و توافق به مرحلهی اجرا گذاشته شد.
بعد از پایان نبرد دوم نجف، تصمیم گرفتیم که طبق روش چریکی به جنگ ادامه دهیم. در همین راستا واحدهایی تشکیل دادیم که در آن زمان به آنها «واحدهای ویژه» گفته میشد. این واحدهای ویژهی [چریکی] با مشورت و حمایتهای برادرانمان آغاز به کار کردند. بعدها از دل همین واحدها بود که گروههایی در مقاومت عراق با نامهای تازه شکل گرفت (عصائب اهل الحق و کتائب حزب الله عراق) و فعالیتهای مقاومتی ادامه یافت تا آنکه اشغالگران به طور کامل از عراق خارج شدند.
در مورد جذب جوانها هم باید بگویم سختیای وجود نداشت چون کار متکی بود به کادرها و نیروهای نخبهای که سابقهی فعالیت جهادی در دوران صدام را داشتند، خصوصا که روش کار مقاومت بر کمیت مبتنی نبود بلکه بر کیفیت مبتنی بود و این نیروهای کیفی وجود داشتند و کاری که از آنها انتظار میفت را با تسلط کامل و موفقیت به انجام میرساندند.
*اجماعی وجود دارد که همه شما را جزئی یا شاخهای از سپاه پاسداران محسوب میکنند. این حرف درست است؟ و اساسا ماهیت رابطهی شما با ایران چگونه است؟
-طبیعتا برادران سپاه پاسداران نقشی مهم و اساسی دارند. اگر هم این اجماعی که وجود دارد حقیقتا مبتنی بر واقع باشد برای ما افتخار و مایهی شرف است که بخشی از این نیرو باشیم؛ نیرویی که با حمایت از گروههای مقاومت در فلسطین و لبنان و سوریه و عراق در مقابل مستکبران مقاومت کرده و آن مستکبرین را به ذلت و خواری کشیده است و امروز هم قویترین نیرو برای مبارزه با تروریسم در کل این منطقه، همین سپاه پاسداران است. جمهوری اسلامی هم با چهرهی درخشانش و رهبری حکیمانهی جهان اسلام برای ما، عمق اسلامی محسوب میشود. روابط ما هم با آنها مستحکم و مستمر است.
خیلیها از ردپای عماد مغنیه در جنگ ضد آمریکاییها [در عراق] سخن میگویند ولی این حرف همیشه به صورت کلی [و بدون ذکر مصادق و جزئیات] بیان شده، برعکس نقش او در مقاومت فلسطین که با جزئیات بیشتری ذکر شده است. برای ما بگویید نقش عماد مغنیه در جنگ ضد آمریکاییها در عراق دقیقا چه بود؟ و آیا عملیاتی بود که خود او طراحی کرده باشد؟ و آیا شما تجربهی همکاری مشترک با او را داشتهاید؟
-شهید حاج عماد مغنیه نقش مهمی در میدان عراق داشت. اگرچه به دلایل امنیتی خودش شخصا در عراق حاضر نشد ولی بر روند افزایش تجربه و قدرت گروههای مقاومت نظارت داشت.
عملیاتهای بزرگ و مهم را بررسی میکرد و به عنوان آخرین نکات پیش از تصویب آن عملیاتها، نکات و روشهای ابداعی خودش را مطرح میکرد. شهید مغنیه طرحها و نظریاتی هم برایمان مطرح کرد که در موضوع گروگانهای انگلیسی (در سال 2007) و جریان تبادلی که بعد از آن رخ داد و در جریانش تعداد زیادی از نیروهای مقاومت و رهبران مقاومت آزاد شدند، خیلی از آنها استفاده کردیم.
- ۹۴/۱۲/۰۱