گفت گو با همسر شهید مدافع حرم جهادگر، حمیدرضا اسداللهی
پس با این حساب یک انتخاب کاملا منطقی و عقلانی براساس معیارهایی که با توجه به سیره زندگی شهدا خوانده بودید داشتید.
بله میدانستم که دارم چه کسی را انتخاب میکنم. اینطور نبود که چون سن کمی داشتم و اولین خواستگارم بود به قول معروف بدون دلیل ازدواج کنم.
کاملا در جزئیات فعالیتهای جهادی ایشان بودید؟
بله. بعد از ازدواج هم در جریان تمامی فعالیتهای ایشان بودم. حتی بسیاری از مسائلی که نزدیکان تازه میفهمند من کامل میدانستم. همه چیز را به من میگفت. آقای اسداللهی زیاد به سفر میرفت، بلافاصله بعد از عقد یک سفر به کربلا رفت. حمیدآقا مقید بود حتما برای اربعین و عرفه به کربلا برود. همیشه عرفه را باید کربلا میبود، اگر امکانش بود باهم میرفتیم و اگر نمیتوانستم خودش تنها میرفت.
برای شما این مشغولیات آقای اسداللهی و سفرهایی که بعضا ممکن بود طول بکشد سخت نبود؟
نه اصلا.
نشده بود که بگویید در خانه بمان و از این قبیل صحبتهایی که ممکن است در خیلی از خانوادهها پیش بیایید
نه ابدا حتی مادرشان هم برای محبت به بنده چنین حرفی را میزد. اما من به مادرشان میگفتم مشکلی نیست. یک وقت کسی هست اهل رفاقت و خوش گذرانی است آدم ناراحت میشود و میگوید خب چرا باید تنها بروی ولی حمید آقا اینطور نبود. رفیق زیاد داشت و همهشان در زندگی ما سنگ تمام گذاشتند و مثل برادرشان هستند. ولی وقتی میدیدم همسرم روز عرفه میتواند کربلا باشد خودم را در حدی نمیدیدم که مانعش بشوم.
سفرهایی که می رفت اذیت نمی شدید؟
قبول کرده بودم که کارش این است. نمی شود بگوییم چون اذیت می شوم پس نرود. و اینکه آدم باید اهم و مهم کند. وقتی می گویند اگر برویم بیرون دم در یک درصد ممکن است کسی ایستاده باشد تا اذیتتان کند شمابرای همان 1 درصد هم که شده جانب احتیاط را رعایت می کنید.
آقای اسداللهی برای من جا انداخته بود که این سفرها سفرهای کاری است و کار من هم کار امام زمان(عج) است، کربلا زیاد می رفت خیلی از سفرهای کربلا کاری بود ولی اصلا حق ماموریت نمی گرفت گاهی حتی هزینه بلیط را هم خودشان می داد، وقتی من 1 درصد فکر کنم که این کار، کار برای امام زمان است برای آن 1 درصدهم که شده جانب احتیاط را رعایت می کنم هیچ وقت نمی گویم کار امام زمان را بگذار زمین. خیلی ها سر به سرم می گذاشتند که کدام کار برای امام زمان؟! ولی می گفتم برای من همین که ایشان به این نیت می روند بس است که نخواهم مانع رفتنش شوم.
ما در زندگی به لطف اهل بیت و کارهای پژوهش قرآنی یاد گرفته بودیم که در هر لحظه از زندگی نیت کنیم . حتی اگر غذا می پزم نیت کنم این غذا را برای همسرم درست می کنم تا انرژی بگیرد و در مسیر نصرت امام زمان(عج) خدمت کند. اگر این نیت همه جای زندگی جریان داشته باشد و قبول داشته باشی برای نصرت امام زمان(عج) می رود تو هم همراهیش می کنی.
سختی هست ولی وقتی از زندگی مجردی به زندگی متاهلی می روی و تغییر سبک می دهی و شیوه زندگی عوض می شود ، شخصی که با او زندگی میکنی همه چیزت می شود دیگر نمی توانی بگویی دلبسته و وابسته نیستی ولی حداقل کاری که یک زن می تواند برای همسرش و کسی که به او ایمان دارد کند همراهی است، یعنی به نظرم حداقل رفتار صحیح در مقابل "ولی" زندگی تبعیت از اوست.
برا شهید اسداللهی همراه خوبی بودید؟
نمی دانم. ولی سعیم همیشه این بوده است که هرآنچه در توان دارم انجام دهم.
- ۹۴/۱۱/۲۷