دلنوشته شهدایی همسر شهید
چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۵۲ ب.ظ
یادش بخیر پارسال همین زمان ها بود،
تازه از ماموریت برگشته بودے
داشتی کارهات و ردیف میکردی برای پیاده روی اربعین
گفتم من و هم با خودت ببر
گفتی امسال نه...
بذار سال بعد با هم میریم
یک سال گذشت ...
من هنوز هم منتظرتم تا بیای و با هم بریم...
این روزها خیلی ها اومدن از من خداحافظی کردند و گفتند به نیابت از تو میرن کربلا...
داشتم پیش خودم فکر میکردم که باز هم من جاموندم...
ولی من مطمئنم یک نفر حتما حتما بیادم هست ...
مگه میشه مهدی فاطمه در این راه،
راه نیفتاده باشه؟؟
مگه میشه آقامون منو فراموش کنه..
شهید محمد بلباسی
@khadem_shohda
خــــادم الــشهــــدا
- ۹۵/۰۸/۲۶