مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱۴۰ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

دنیا وابسته اش شده بود اما او وابسته دنیا نشد

جمعه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۵۲ ب.ظ


شهید مهدی به جایی رسید که دیگر هیچ تعلق و وابستگی به دنیا نداشت.

دنیا وابسته اش شده بود اما او وابسته دنیا نشد.

خیلی اصرار به رفتن داشت چند روزی که رفتنش به سوریه تاخیر افتاده بود ،ناراحت بود و آرام و قرار نشد.

وقتی به شهید مهدی میگفتند،چرا انقدر اصرار میکنی که حتما باید بروی ، می گفت: امامم تنهاست.

آری تنها آنهایی میتوانند تا آخر با امام زمان خویش بمانند که دل از تعلقات دنیایی بردارند. 

دلی که در تصرف امام باشد نه از مرگ هراسی دارد و نه از بی مهری دنیا و دنیازدگان.

شهید مدافع حرم مهدی طهماسبی 

راز پلاک سوخته 

@pelak_sokhteh

خطاطی حدیثی از امام علی (ع) توسط  شهید مدافع حرم روح الله قربانی...

سرنوستی اینچنینم آرزوست....

@bisimchi1

همسر شهید مطرح کرد؛

شهید مدافع حرمی که در «فتنه 88» دو بار مجروح شد

صبح عاشورای 88 زمانی که برای نماز صبح بیدار شدم، دیدم آقا مصطفی بعد از کلی استخاره موبایلش را برداشت و شروع کرد به شماره گرفتن... گفتم: آقا مصطفی این وقت صبح...

 شهید مصطفی صدرزاده شهید مدافع حرمی که در «فتنه 88» دو بار مجروح شد

به گزارش سرویس مقاومت جام نیـوز، همسر شهید مدافع حرم "مصطفی صدرزاده" فرمانده گردان عمار "لشکر فاطمیون"،به ذکر خاطره ای از همسر شهیدش درباره حضور ایشان در صحنه درگیری با فتنه گران به خصوص در عاشورای 88 پرداخت و گفت:

صبح عاشورای 88 زمانی که برای نماز صبح بیدار شدم، دیدم آقا مصطفی بعد از کلی استخاره موبایلش را برداشت و شروع کرد به شماره گرفتن...

گفتم: آقا مصطفی این وقت صبح...

هنوز حرفم تمام نشده بود که شروع به صحبت با شخص آن طرف گوشی کرد و گفت: خوبی داداش؟ میای بریم تهران؟راستش خیلی استخاره کردم که برویم؛ استخاره خیلی خوب آمد. مراسم مسجد بمانیم "پشیمانی" دارد!

گفتم: کجا؟ چرا؟ پس مراسمات چه؟

همه سوالات من را با یک کلمه جواب داد: دوباره در شبکه های اینترنتی قرار گذاشته اند که جمع شوند؛ هرچه استخاره کردم بمانم نشد!

بعد که نگرانی من را دید، گفت: نگران نباش. می رویم مراسم سعید حدادیان و بعد از مراسم به حق حضرت زهرا(س) خبری نمی شود.ان شاءالله نماز ظهر عاشورا را هم مسجد خودمان می خوانیم.

خط تلفن های همراه خراب شده بود. مثل هفت ماه گذشته...!

روز عاشورا با استرس غروب شد.

وقتی اخبار 20:30 را نگاه می کردم، علت تمام دلشوره ها را فهمیدم.عاشورا تکرار شده بود. علت استخاره های آقا مصطفی برای من مشخص شد.

وقتی می گفت یکی از بسیجی ها را داخل سطل زباله انداختند و زنده زنده آتش زدند، اشک در چمشانش حلقه می زد.

آقا مصطفی در فتنه 88 دو بار مجروح شدند؛ بار اول 25 خرداد با چنج ضربه چاقو به پای چپ و یک ضربه قمه به بازوی دست چپ آسیب دید، با آن همه جراحت، فتنه گران اجازه نمی دادند که آمبولانس به آنها کمک کند و تهدید به آتش زدن آمبولانس کردند و آقا مصطفی با تمام این جراحت و خونریزی از ساعت پنج بعد از ظهر تا 12 شب کف خیابان در میدان آزادی افتاده بود. بعد از هفت ساعت،  خونریزی آن قدر شدید بود که تا دو روز توان ایستادن نداشت.

مجروحیت بعدی وی در روز 16 آذر از ناحیه انگشت دست بود که دچار شکستگی شد.

لازم به ذکر است؛ "مصطفی صدرزاده" درسال۹۲ برای دفاع ازدین و حرم بی بی زینب (س) با نام جهادی سید ابراهیم داوطلبانه به سوریه عزیمت و به بعلت رشادت درجنگ با دشمنان دین، فرمانده ی گردان عمار و جانشین تیپ فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن دردرگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیات محرم در حومه حلب سوریه به  فیض "شهادت" نایل آمد.

شهدای ایران

زندگی شهید نعمت الله نجفی

جمعه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۳۸ ب.ظ


شهید نعمت الله نجفی در هرات متولد شد. در ایران زیست. در شام جاودانه و آسمانے شد.

شهید نعمت الله پس از گذراندن سختی های زیاد در زندگی و جابجایی و مهاجرت های فراوان پس از ۱۹ سال زندگی با همسری مهربان و فداکار در حالی که سرپرست۴ فرزند صالح بودذ پس از شنیدن هجوم عناصر تکفیری به ساحت مقدس حضرت زینب (سلام الله علیها) از آنچه که داشت گذشت و  دعوت عمه سادات رو لبیک گفت و به سرزمین شام رهسپار شد.

و در سال ۹۳ در عملیات تل قرین به فیض شهادت رسید...

شهید با خانواده ی خود در حاشیه شهر مشهد شهرک شهید رجایی ساکن بود.

فردی باایمان و معتقد با عزمی قوی و اراده محکم بود مشکلات زندگی کمر او را خم نکرد و همچون کوه در مقابل این سختی ها ایستاد و نهایتا این چنین جام شیرین شهادت را سرکشید.

https://telegram.me/joinchat/D7HRmT8L2XFeVuNZ7v8YUQ

از جان خویش صرف نظر کرده ایم

جمعه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۳۴ ب.ظ

از جان خویش صرف نظر کرده ایم ما

خود را برای دوست سپر کرده ایم ما

دست دعای عمه ی سادات پشت ماست

احساس می کنیم نظرکرده ایم ما

عمریست آیه های جهاد و قیام را

در مکتب حسین ز بر کرده ایم ما

از سمت و سوی کرب و بلا چون نسیم صبح

هر روز تا به شام گذر کرده ایم ما

این روزهای سرد زمستان شام را

با عشق زینب است که سر کرده ایم ما

با اسم رمز حضرت عباس بین رزم

صف های خصم زیر و زبر کرده ایم ما

این چشم های منتظر تیغ و تیر را

با روضه های علقمه تر کرده ایم ما

ما چون حسین عازم کوی شهادتیم

از مرگ بی مصاف حذر کرده ایم ما

"سیدعلیرضا شفیعی"

@bisimchi1

ﻣﺤﺴﻦ ﭘﺴﺮ ﭼﺸﻢﭘﺎﮎ ﻭ ﻧﺠﯿﺒﯽ ﺑﻮﺩ

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۱۲ ب.ظ


شهید مدافع حرم محسن کمالی

ﻣﺎﺩر ﺷﻬﯿﺪ:

« ﻣﺤﺴﻦ ﭘﺴﺮ ﭼﺸﻢﭘﺎﮎ ﻭ ﻧﺠﯿﺒﯽ ﺑﻮﺩ. او ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﻟﺴﻮﺯ ﺑﻮﺩ. ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭﯾﮋﻩ ﺍﯼ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﯽﺷﻤﺮﺩ. ﻫﺮﮔﺰ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻭ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯽ ﺭﻓﺖ. ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﻮﻣﻦ، ﺍﻫﻞ ﺩﻋﺎ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻮﺩ. فرزندم ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺒﻮﺩ؛ او هیئتی ﻭ ﻭﻗﻒ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ‏(ﻉ) ﺑﻮﺩ.

ﭘﺪﺭ ﺷﻬﯿﺪ: 

«ﭘﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ‏(ﻉ) ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺼﺪ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺖ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﻭ ﻫﺪﻓﺶ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ؛ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﻣﺤﮑﻤﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﺍﺭﺩ. محسن ﮔﻔﺖ ‏«ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺣﺮﯾﻢ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ‏( ﻉ ‏) ﺩﻓﺎﻉ ﻧﮑﻨﯿﻢ، ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﺪ؟‏» ﭘﺴﺮﻡ ﻭﻗﻒ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ‏(ﻉ‏) ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺣﺮﯾﻢ ﻭﻻﯾﺖ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ.»

شهید

مدافع حـــــرم

محسن کمالی

@molazemanharam69

شهید علی اکبر زوار

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۱۰ ب.ظ


دوست دارم شهید شوم و پیکرم چون مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها مفقود شود و برنگردد.

شهید علی اکبر زوار

 @sardaranebimarz

غلامــرضا محمـــدی (خیبــر)

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۰۷ ب.ظ

‍ یــا زهـــرا سلام الله علیهـــا 

غلامــرضا محمـــدی (خیبــر)

 شهید محمدی یکی از بهترین تک تیراندازها و نیروی ویژه ی اطلاعات و عملیات لشکر فاطمیون بود.  

وی بسیار مؤمن و خوش برخورد و مهربان بودند. 

پیکر شهید محمدی همراه چهار شهید دیگر، بعد از شهادت به دست تروریست ها باقی ماند

و این شهیدان برای همیشه مثل مادر سادات حضرت فاطمه زهرا (س) بی نشان باقی خواهند ماند. 

http://upzone.ir/117792

گروه فرهنگے سـرداران بے مـرز 

https://telegram.me/joinchat/D7HRmT8L2XFeVuNZ7v8YUQ

برای شهادتم دعا کن

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۰۳ ب.ظ


شهید مهدی نوروزی در جمع دوستان همیشه با روحیه ای بشاش و شاداب و با لبخند حاضر می شد  در عین خلق و خوی خوشی که داشت همیشه وظایف خودش را مدنظر داشت و کوتاهی در انجام وظیفه نمی کرد . 

همواره در خدمت پدر مرحومش و مادر گرامیش بود و اوامر ایشان را بر کار های شخصی مقدم می داشت و به قدری هوای مادرش را داشت که پس از فوت  پدرش خلا نبود ایشان با محبت های مهدی تا حد زیادی پر شده بود  و هیچ کم و کاستی را حس نمی کردند .

هر چه بزرگ‌تر می‌شد، فعالیت‌هایش بیشتر می‌شد.خیلی به حضرت آقا ارادت داشت و گاهی اوقات برای ایشان گریه می‌کرد و می‌گفت احساس می کنم امام‌مان تنهاست. 

در فتنه 88 حقیقتا" جگر مهدی خون شد. من البته از وسعت خدماتش کمتر می دانستم اما بعد‌ها که از مجاهدت‌هایش در دفع فتنه سال 88 شنیدم به خود بالیدم و به مهدی هم تبریک گفتم. 

یادم هست روزی به او گفتم: «روله الهی خدا آنقدر بهت عمر بده که همواره به رهبر و نظامت خدمت کنی.» مهدی هم می‌گفت: «مادر جان ازت مخوام بری شهادتم دعا کنی و برای اینکه همیشه پشت سر امام خامنه ای و سرباز لایقی برایشان باشم و در خط انقلاب و اسلام حقیقی باشم دعا کن».

شهید مهدی نوروزی

شیر سامرا

@haram69

خاطره ای از شهید زبرجدی

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۵۷ ب.ظ


دوست شهید سجاد زبرجدی:

شهید سجاد خیلی انسان خوش رو، و با ادبی  بود خلاصه از اونجایی که من باسجاد رفیق بودم نمی دونم چی شد یه دفعه گفت ما خیلی آدم های بی چاره ایی هستیم با تعجب!گفتم چرا؟

 با یه نگاهی گفت: آخه ما پدر نداریم.

گفتم هان!گفتم یعنی چی؟

گفت پدرمون نیست دیگه مگه تو امام زمان (عج) رو نمیشناسی؟

گفتم چرا نمی شناسم من نوکر اقا صاحب الزمان هستم،  تازه فهمیدم چی میگه دو زاریم افتاد

منظور سجاد این بود که در نبودن امام زمان (عج) ما پدر نداریم چون اعتقاد داشت که ما  بچه شیعه ها  فرزندان امام زمان هستیم و در نبود اقا پدر نداریم و اخر این قضیه بهم گفت :

"رفیق همیشه غصه امام زمانت رو بخور که امام زمان هم خریدارت باشه."

 بغضم گرفت و رفتم..

و خدا شاهد هر وقت سجاد رو میدیدم یاد اون حرف می افتادم 

"غصه امام زمانت رو بخور که امام زمان هم خریدارت باشه."

 آقا محمودرضا

کاش قدرشان رابدانیم و این همه فداکاری را ببینیم

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۵۶ ب.ظ

 قلعه پالمیراجایی که داعش بیش از ۳۰۰ نفر رو بر روی سکویی که پشت سر شهید مکیان میبینید سر برید حرامزاده ها زورشون به مدافعان نرسید سر مظلوم خالی کردن.

این عکس در ۱۳ /۱/ ۹۵ گرفته شد روز سیزده بدر احمد آقا یکی از نیروهای خوب اطلاعات و اطلاعات شناسایی به فرماندهی شهید محمدحسن حسینی(سیدحکیم) بودند درست در تاریخی که همه با خانواده هاشون مشغول خوشی و دید بازدید بودند احمد و احمدها در حال مبارزه با نوادگان یزید لعنت الله علیه بودند از نوعروسش از مادر پدر و... همه دل برید به خاطر دینش ودر روز ۱۳ بدر... کاش قدرشان رابدانیم و این همه فداکاری را ببینیم.

یاعلی

https://telegram.me/joinchat/C9nfRDyiUT9Ge3dS7KO61g

شھداے مدافـــع حـــرم قــــمــ

غیرت فاطمی داشتند

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۵۴ ب.ظ

آقا محمودرضا

«شهیدمرتضی محمدی»

تولد: 1374 مشهد مقدس 

شهادت: 1394/01/26

 تدمر (پالمیرا) - سوریه

سن:20سال

«شهیدمسعود محمدی»

تولد: 1370

شهادت: 1395/08/26

حلب غراسی - سوریه

سن: 25 سال

ویژگی اخلاقی شهید مرتضی محمدی:

غیرت فاطمی داشتند و بسیار باهوش و توانمند بودند

نماز ایشان همیشه به وقت بود ایمانی راسخ و عزمی جزم داشتند برای انجام امور

احترام به پدر و مادر را همیشه توصیه می کردند و خودشان ادب و احترام والدین را رعایت می کردند که مبادا دِینی از خانواده بر گردنشان باشد

هرچه از خلق و خوی نیک این شهید بگویم کم است...

راستگویی و حقیقت جویی از ویژگی های بارز این شهید بود

شهید مرتضی محمدی هم کار می کردند و هم درس می خوانند

دست به هرکاری که می زدند محال بود نافرجام بماند همیشه در پایان کار راضی بودند

من که یک سال از ایشان بزرگ تر بودم اما این شهید الگوی من بودند و غبطه به احوالشان می خوردم

ویژگی اخلاقی شهید مسعود محمدی:

جوانی برومند و غیور بودند و از ذکاوت بالایی برخوردار بودند نماز را اول وقت می خواندند مومن و متدین 

مداح اهل بیت ع بودند با نوای جانسوزی که داشتند

محال است هر وقت صدایشان را نشنوم اشک از چشمانم جاری نشود

در مورد حضرت زینب(س) هم بسیار مداحی و نوحه سرایی می‌کردند

خلوص نیت برای انجام هر کاری در قلبشان بود

احترام به به دو فرشته زمینی(مادر و پدر) را همیشه رعایت می کردند و بسیار فروتن و دوست داشتنی بودند

هر دو برادر مثل گل بودند مثل یک سیبی که به دونیم تقسیم شده باشد

هر کدام از آن یکی گل تر و دوست داشتنی تر

مسعود محمدی بعد از سه ماه مفقودی پیکرشان رسید

اول خمپاره زن بودند

یعنی خمپاره شصت میزد بعدش فرمانده گردان شده بود

مرتضی محمدی سه ماه اول سرباز پیاده بود

دو دوره بعدی راننده تانک شده بود؛شش ماه راننده تانک بود

مسعود روز آخر مرخصی‌اش بوده که این دفعه خواب دیده بود شهید میشود

فردای روز بعد از 9 صبح تا 3 بعد از ظهر درگیری داشتند تو منطقه و ساعت 3:30 به شهادت میرسند.

خمپاره خورده بود و بر اثر خون ریزی داخلی معده به درجه رفیع شهادت نائل می شود.

آقا محمودرضا

عبدالله لیاقت شهادت داشت

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۵۲ ب.ظ


عبدالله لیاقت شهادت داشت چرا که نه اهل غیبت بود ،نه اهل مسخره کردن دیگران بود، هر شب بدون استثنا سوره واقعه رو می خوند ،مهربون بود، اخلاص داشت ، به حلال و حرومی خیلی اهمیت میداد، خیلی خیلی خاکی بود دربرخورد با سربازان خیلی دقت به خرج میداد واونا رو مثل برادر خودش می دونست دوستانه و رفاقتی کار بهشون میسپرد انجام بدن نه باتحکم واجبار سربازها شیفته اش بودن به خاطر همین اخلاق خوبش، طوری که فرمانده گروهان مسلم از گردان همیشه پیروز فجر بود اما اینقدر ما باهاش یک رنگ بودیم و باهاش شوخی میکردیم ...و عاقبت ،عبدالله عاقبت بخیر شد

راوی همرزم شهید

تاریخ شهادت ۹۴/۱۰/۱۱

کانال شهید عبدالله قربانی

 @abdollahghorbani13941011

https://telegram.me/joinchat/BdZTPjviYcqJ2oNiZ0Y0Qg

نامه شهید به مادرش

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۴۷ ب.ظ


خواستم چیزی بگویم

زبانم بند آمد، فقط بہ گمانم...

عشـق ، یعنی همین...!

نامه شهید به مادرش

شهید محمد احسان اسماعیلی


 محمداحسان درتمام مدت حضورش در جبهه فقط یکبار برایمان نامه نوشت و آن هم روزی به دست مارسید که فردایش خبر شهادتش رابه ما دادند.

متن نامه:

شهیدم من شهیدم من...

به کام خود رسیدم من

خداحافـظ ایا مادر

نمیبینم تورا دیگر

چرا مادر تو غم سوزی

گذشت از ما سیه روزی

که شد هنگام پیروزی

علیه دشمنان یکسر

شدم من گر به خون نالان

ازاین گل ها غلتان 

نخورم غم مادر،که شد پرپر

تفنگم بر سردوشم

بیا مادر درآغوشم

حلالم کن دم آخر

پسرم خونش را برای اسلام تقدیم کرد.

خون پسرم با شهدای ایرانی مخلوط شد.

افغانستانی وایرانی در کنار هم برای اسلام جنگیدند. 

وهیچ فرقی میان ما وجودندارد.

اگر باز هم اسلام قربانی خواست،خودم وفرزندانم ‌‌آماده فدای جان هستیم.

راوی: مادرشهید

https://telegram.me/joinchat/D7HRmT8L2XFeVuNZ7v8YUQ

@Sardaranebimarz


السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده

تشیع پیکر پنج شهیدگمنام دفاع مقدس و سه شهید مدافع حرم زینبی از لشکر پر افتخار فاطمیون

در روز شهادت بانوی دو عالم فاطمه الزهرا سلام الله علیها

قم

@bisimchi1