مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

شهید علی اکبر عربی

يكشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۵۱ ب.ظ

سلام

تو سوریه بچه ها یه هیت خصوصی داشتند که همین بچه های زوار الزهرا می چرخوندن .سعید مناجات می خوند. 

یه طلبه جوان(شیخ داود)صحبت میکرد وبچه ها خودشون مداحی می کردن جاتون خالی هیت خوبی بود. یه روز یه قسمت بچه ها به یه منطقه دیگه اعزام شدن و بیشتر بچه های هیت بخصوص شیخ داود که سخنران بود م رفت دیگه سخنران نداشتیم شب اول علی آقا به یکی از بچه ها گفت یه مطلب اخلاقی  آماده کن بیا تو هیت بگو زمان هیت که شد تقریبا سه نفر بودیم اون بنده خدا داشت مطلب  میگفت که حاج آقا قلی زاده که هرشب سرساعت می اومد وتو هیت می نشست اومد وهمین طور به مطلب دوستمون گوش داد آخر مجلس علی آقا بهش گفت حاج آقا ما چون کم بودیم به شما نگفتیم آقای قلی زاده با تمام تواضع گفت من اومدم استفاده کنم .

از فردا شبم  برای چهار پنج نفر مطلب آماده می کرد ومی آومد صحبت می کرد براش فرق نمی کرد برای دویست نفر صحبت کنه یا پنج نفر تا بچه ها از ماموریت برگشتن وهیئت همون حال اولش رو گرفت.

تو سوریه تو یه ساختمان دو طبقه مستقر بودیم بیشتر بچه ها تو طبقه بالا مستقر بودن و مراسمات و نماز جماعت هم اون بالا خونده میشد من محل استراحتم طبقه پایین بود روزهایی شهید عربی جاش جوری بود که تو صف اول نماز جماعت بود  بچه ها معمولا. قبل از اذان صف ها رو مرتب می کردن روزای اول که اونجا رسیدیم  من کمی دیر رسیدم صف های جلو پر شده بود من اومدم دیدم اگه شهید عربی کمی جمع تر بشینه شاید برا منم جا بشه بهش گفتم بزرکوار منم میتونم کنارتون بشینم با یه روی بازی گفت حاجی شما تا آخر ماموریت جات پیش ما محفوظه  هروقت میدید دارم میا م برام جا باز می کرد.

امروز صبح جاتون خالی حرم امام رضا یادش بودم، گفتم: علی آقا بازم کنارت برام جا باز کن... فردا شبش آمد همون چند نفر هم نبودن گفت هیئت نیست امشب گفتم حاجی بچه ها درگیر آماده شدن برای ماموریتن هنوز نیامدن.گفت میرم اتاقم اگر آمدند خبرم کنید بعد از نیم ساعت بچه ها آمدند احمد عاشورا را شروع کرد و حاج محمود رفت تا حاج آقا را صدا بزند حاج آقا مثل اینکه منتظر باشد سریع آمد پس از عاشورا محمدعلی روضه خواند احمد و محمود هم روضه خواندند و سپس حاج آقا سخنرانی کردند...

منبع:

کانال شهدای مدافع حرم قم

@sh_modafeaneqom


یکی از غریب ترین شهدای فاطمیون (بوستان قربانی )

يكشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۴۵ ب.ظ


آمد پیشم درخواست مرخصی کرد، گفتم خودت میدونی برادر الان نمیشه چند روز دیگه عملیات شروع میشه ...

دیدم شانه هاش شروع کرد به لرزیدن، اشک از چشماش سرازیر شد.

گفتم : چی شده ؟ گفت: همین الان باخبر شدم مادرم فوت کرده.

گفتم:  مادرت کجا زندگی میکرد؟ گفت: افغانستان.

گفتم: آخه تو که نمی تونی بری افغانستان. گفت: آخه مادرم جز من کسی رو نداشت و من جز مادرم کسی رو ندارم

راضیش کردم نره، مجلسی هم برای مادرش همون جا برگزار کردیم.

بعد از اون هر وقت میدیدمش میگفت : فلانی،دعا کن زودتر برم پیش مادرم، آخه میترسم اون دنیا هم تنها باشه

هر بار که اینو می گفت غوغایی تو دلم میشد.

راوی یکی از مدافعان حرم

منبع:

شعر دفاع 

@sher_defae

شهید محمدعلی خاوری (فاطمیون)

يكشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۰۷ ب.ظ



ولادت :  1 دیماه 1343

شهادت : 21 بهمن 1393

مزارش در گلزارشهدای حسین رضای ورامین می باشد .

لشکر فاطمیون 

@sh_fatemi

دلخوشی سردار سلیمانی:

يكشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۰۲ ب.ظ


ایشان به من گفت(سردار سلیمانی به من گفته دلخوشی من به شما(سردار الله دادی)وسردار احمد کاظمی است.احمدم که رفت دلخوشی من فقط به شماست)بعد می گفت(همه مادیات دنیا به کنار من باید جوری کار کنم که سردار سلیمانی از من نا امید نشه.عشق من عشقیه که سردار سلیمانی به من داره)

به نقل از شهید محمدالله دادی 

فَدایی زِیْنَبْ سَلامْ

شِنیدَمْ دَرْ آسْمانْ جایَتْ بِهْتَرْ اَسْتْ

میگویند شَهادَت هُنَرِ مَرْدانِ خُداسْتْ

هُنَرْمَنْدْ بودَنْ هَمْ اَزْ خِصْلَتْ های بارِزَتْ بودْ

راسْتی میشَوَدْ دَسْتِ ما را هَمْ بِگیری

دُرُسْتْ اَسْتْ که هُنَرمَنْدْ نیسْتیمْ ولی تو 

ضِمانَتِمانْ را بُکُنْ

سَعی میکُنیمْ لایقْ کَنیزیِ زِینَبْ باشیمْ....

تاریخ شهادت 

شهادت۹۳/۱۰/۲۸

@Shohadaye_Modafe_Haram

شهید مهدی مدنی

يكشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۵۶ ق.ظ

مهدی از خانواده پولداری بود  اما دلش برا دفاع از حرم عمه جان میتپید!

قابل توجه کسایی که تهمت میزنن به مدافعان 

تاریخ شهادت ( شهریور 1394)

شهر زبدانی سوریه 

منبع:

@ravaayatefath


گروه حماسه و جهاد دفاع پرس 5 بهمن ماه امسال بود که پیکر شهیدی از تبار فاطمیون و از مدافعان حرم افغانستانی به شهر قم بازگشت تا پس از 9 ماه دوری به چشم انتظاری خانواده پایان دهد. جوان 20 ساله و برومندی که از سال 92 برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) عازم سوریه شد و در عملیات  بصری الحریر به شهادت رسید. زینب سادات موسوی مادر "سید مصطفی" در قم سکونت دارد. 12 فرزند دارد که مصطفی دهمین فرزند خانواده بود. او می‌گوید: "خودم اهل افغانستان اما بزرگ شده‌ی ایران هستم همان سال‌های انقلاب سال 57 به قم آمدیم البته همسرم زودتر به ایران مهاجرت کرد و همه‌ی 12 فرزندم در قم به دنیا آمدند."

در ادامه گزارش گفت‌و‌گوی ما با مادر شهید را می‌خوانید:

 جز خدا کسی را نداشتیم

خودش می‌داند که بهانه صحبتمان سید مصطفی‌ست. از همان اول صحبت می‌رود سراغ فرزند شهیدش و می‌گوید: "باورتان می‌شود خانم؟ خودم مصطفی را نشناختم. رفتار و کردار و دوستان و فعالیت‌هایش را که به یاد می‌‌آورم، می‌گویم چه گوهری داشتم که از دست دادم".

روزهای سخت مهاجرتش به ایران را به یاد می‌آورد و زمانی که مصطفی را باردار بود و ادامه می‌دهد: "آن زمان با مادر همسرم در یک خانه زندگی می‌کردیم. مشکلات زیاد بود. ناراحتی‌هایم را با خدا در میان می‌گذاشتم. آن زمان مصطفی را باردار بودم. دوران خیلی سختی بود یک روز که خیلی ناراحت شدم از خانه رفتم بیرون. نه فامیلی داشتم نه آشنایی. رفتم حرم حضرت معصومه(س). چند ساعتی نشستم، ضعف داشتم و حالم خوب نبود. آب میوه گرفتم و خوردم تا حالم بهتر شد. هر وقت زندگی برایم تنگ می‌شد با حضرت معصومه(س) درددل می‌کردم.

مصطفی و بقیه خواهر برادرانش همه در قم متولد شدند. مادر در نبود پدر که مشغول کار بود بچه‌ها را بزرگ کرد. همه زیر سایه اهل بیت و تلاش‌های مادر بزرگ شدند. مادر هم پدر بود و هم مادر خودش تعریف می‌کند: "مصطفی در بغلم بود و پدر هم بالای سرشان نبود با این همه هیچ وقت جلوی دیگران گله و شکایتی نکردم و چیزی نخواستم. زندگی با بچه‌های کوچک سختی خاص خودش را داشت و جز خدا کسی را نداشتم رزق و روزیم را بدهد."

خدا را شکر می‌کند که الحمدالله همه بچه‌ها خوب هستند اما بینشان مصطفی چیز دیگری بود. چه آن دوران که در مدرسه بود چه بعد که مشغول خواندن دروس طلبگی شد. حتی بعد از شهادتش نیز در مدرسه‌ی محل تحصیلش یادبود گرفتند. "نه از این بابت که پسر من است و بخواهم تعریف کنم، اما واقعا بچه‌ی خوبی بود. صبح‌های جمعه دعای ندبه می‌خواند. هیئتش ترک نمی‌شد و پیگیر بود که در برنامه‌ها شرکت کند. ماه رمضان کلاس قرآن شرکت می‌کرد و جزو شاگردهای خوب کلاسشان بود حتی پیگیری می‌کرد و ناراحت می‌شد که چرا در کلاس‌های قرآن شرکت نمی‌کنیم."

منبع:

https://telegram.me/joinchat/B6yLojvAndEG1TmuRGamgA

بیسیم چی


خوابی درباره شهید صدرزاده

يكشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۳۷ ق.ظ

خیلی خوابم قشنگ بود ماجرای این خواب برای چند روز گذشته هست توی یه اتاق نشسته بودیم، همه بچه ها بودن. 

نمیدونم چرا این جوری شده بودم!!

آخه فقط مصطفی و یکی دیگه رو میتونستم ببینم، ولی اینم بگم میدونستم که،  بقیه بچه ها، همشون هستن ولی من نمیتونستم ببینم. 

بهش گفتم:"مصطفی، خیلی نامردی! !لان چند ماهه گذشته؟؟ مگه قول نداده بودی، اگه شهید شدی، بیای تو خوابم؟؟

گفت:"داداش به خدا دست خودم نبود که بیام"گفتم:مصطفی از اون دنیا چه خبر؟

گفت: داداش فقط اینو بهت بگم، اونجا خیلی خوبه، خیلی خوبه .گفتم:"مصطفی تو شهید شدی، جات خوبه اونجا؟

خندید و گفت:"نگران نباش! شما همه تون، جاتون اینجاست،اصلا سر این چیزها قصه نخور .

 بهش گفتم تو، توی وصیت نامه ت مگه نگفتی که آدم تک خوری نیستی، چی کار کردی؟ گفت :داداش اسم همه شما رو پیش حضرت زهرا سلام الله علیها بردم. با تعجب زیاد ازش پرسیدم: مصطفی تو الان واقعا، همه امام ها رو می بینی؟

گفت: آره،همه رو میبینم، دیشب پیش امام موسی کاظم علیه السلام بودم. 

داشت توضیح می داد که در مورد چی، با امام موسی کاظم علیه السلام صحبت می کرد،ولی متاسفانه فراموش کردم .

بعد بهش گفتم" مصطفی، یادته یه شب سجاد عفتی،با خانومش اومده بود سر مزارت؟ 

زار میزد، چی میگفت؟چی میخواست؟ فقط خندید و چیزی نگفت.

گفتم: مصطفی ما میایم سر مزارت،تو ما رو میبینی؟ این جوری میایم و میزنیم رو سنگ مزارت، کی صدات میکنه؟

گفت:آره چرا نمی بینمتون؟ هر موقع میزنید به سنگ مزارم، میان صدام می کنن، شما رو میبینم. 

گفتم: تا حالا شده کار بچه ها رو درست کنی؟ گفت:آره نشون به این نشون که،کار فلانی هم ما درست کردیم...

منبع:

کانال شهید صدرزاده

دلتنگی فررند شهید برای پدرش

شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۱۰ ب.ظ


 وقتی پسری بر پدری دلتنگ می شود...

@sh_modafeaneqom

کانال شهدای مدافع حرم قم



عکس مزار شهیدیمهدی صابری

شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۰۷ ب.ظ

شهید فرزاد زنگنه

شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۵۷ ق.ظ


شهید مدافع حرم  فرزاد زنگنه کارشناسی حسابداری بود که قریب ۱۵ سال در عملیات‌های گوناگون تفحص به عنوان یکی از نیروهای متخصص نقش آفرینی فراوانی داشت. 

از این شهید عزیز یک دختر دو و نیم ساله به یادگار مانده است.

این شهید بزرگوار تاریخ (۲۱/ 94/10 )  د ر جریان عملیات برون مرزی در کردستان عراق در محدوده جبل مروارید بر اثر انفجار بمب کنترل از راه دور تروریست‌های داعش به شهادت رسید.

منبع:

@Shohadaye_Modafe_Haram

سردارشهید علیرضا توسلی (ابوحامد)

شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۳۶ ق.ظ


بی‌تردید تمام افراد بشر بلکه هر موجود زنده‌ای یک ولادت و یک مرگ دارد که‌‌ همان تولدد و مرگ طبیعی است. اما این رخداد بتولدعده‌ای از انسان‌های به کمال رسیده فرق می‌کند. زیرا تولد و مرگ آن‌ها دو تاست. یعنی ولادت دوم آن‌ها از وقتی شروع می‌شود که وارد عرصه فعالیت‌های ثمربخش خود شده و آثار معنوی و ارزشمندی در جوامع بشری به جا می‌گذارند که با آن شناخته می‌شوند و زنده‌اند. و لذا مرگ دوم آن‌ها نیز به ولادت دومشان ارتباط پیدا می‌کند. یعنی تا این آثار و فعالیت‌ها نشانه‌ای دارد و هر یک از نشانه‌ها به اندازه ارزش خودش می‌تواند حدود را در هم شکند، زمان رسیدن به این مرگ نیز یا بسیار طولانی بوده و یا حتی اصلاً وجود ندارد. مانند وجود علماء که در حدیث هم آمده است العلماء باقون ما بقی الدهر و همچنین شهدا که زنده جاوید و عند ربهم یرزقون‌اند. براین اساس شهدا آگاهانه با ایثار خون خود و با تمام وجود ره زندگی همیشگی را می‌پیمایند و با این انتخاب صرف‌نظر از سایر ابعاد کمال وجودی و ارزش‌های معنوی که دارند و آثار ماندگارشان، دوره حیات ولادت دوم آن‌ها را بسیار طولانی می‌سازد، این افتخار را کسب می‌کنند که آثارشان هرگز محو نشده و نامشان همیشه زنده بماند. مصداق آیه مبارکه قرآن کریم که (ولاتحسبن الذین قتلوا فی‌سبیل‌الله امواتا بل‌احیاء عندربهم یرزقون) یعنی (و مپندارید آنانی که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده‌اند بلکه زنده‌اند و نزد پروردگار خویش روزی می‌خورند.)

و اکنون هم که در کربلای خونین مدافعین حرم حضرت زینب کبری(س) این پیام‌آور عاشورای حسینی که کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود، هر روز یزیدیان زمان با آتش و گلوله، گلی از یاران پیامبر(ص) را پرپر می‌کنند و خون‌های مطهرشان را بر زمین می‌ریزند، درخت تنومند اسلام است که پربار‌تر شده و با خون این عزیزان آبیاری می‌شود. در این راستا هفت تن از شهدای اخیر این خطه داغدیده جهان اسلام، فرمانده تیپ فاطمیون(رزمندگان افغانستانی) سردار سرتیپ شهید علی رضا توسلی معروف به ابوحامد و یاران نزدیک و خط‌شکن آن، شهید رضا بخشی معروف به فاتح، جانشین فرمانده، سید محمود حکیمی، جاوید یوسفی، نعمت‌الله نجفی، سید قاسم سادات و سید حسین حسینی، نمونه‌های بارز ایثار و مقاومت و علم و ایمان و تقوا است که همه وجوه تولد دوم و حیات همیشه جاوید را کسب کردند.

ابوحامد فرمانده افغانستانی تیپ فاطمیون مدافعان حرم حضرت زینب(س) متولد سال ۱۳۴۱ و از رزمندگان جهاد مقدس افغانستان بود که با ایده و انگیزه اسلام مرز ندارد در دوران ۸ سال دفاع مقدس انقلاب اسلامی و جنگ‌های حملات رژیم صهیونیستی در لبنان هم حضور داشت.

وی فارغ التحصیل جامعهالمصطفی بود که دو سال پیش برای حفاظت از حرم عقیله بنی هاشم و حضرت رقیه سلام الله علیهما به سوریه رفت. پیکر مطهر دو فرمانده و پنج رزمنده تیپ فاطمیون مدافع حرم حضرت زینب(س) همزمان با ایام فاطمیه با حضور گسترده مردم، مسئولان، خانواده‌های این شهیدان و جمع کثیر از مهاجران افغانستانی در مشهد مقدس صبح پنجشنبه ۱۴ اسفند ماه از مهدیه تا حرم مطهر رضوی(ع) تشییع و در بهشت رضا(ع) به خاک سپرده شد.

انتشار خبر شهادت این سردار سپاه اسلام و فرمانده شجاع «تیپ فاطمیون» در منطقه درعا در سوریه، بار دیگر نام رزمندگان دلاور افغانستان را که در سال‎های اخیر در نبرد سوریه و دفاع از حرم زینب کبری(س) نقشی تعیین‌کننده ایفا کرده‎اند، سر زبان‎ها انداخت.

وی که در سال‎های گذشته با سازماندهی رزمندگان افغان از سراسر جهان به خیل مدافعان حرم آل الله پیوسته بود، به عنوان فرمانده «تیپ فاطمیون»، تیپ مخصوص رزمندگان افغان حاضر در نبرد سوریه، به عنوان یکی از قابل اعتماد‌ترین فرماندهان می‌دانی نبرد سوریه و مورد وثوق سردار سلیمانی شناخته می‌‎شد.

شهید علیرضا توسلی، معروف به ابوحامد، فرمانده تیپ فاطمیون و شش تن از یاران نزدیکش روز شنبه ۹ اسفند ٩٣، در جریان آزادسازی تپه تل قرین در حومه درعا، به دست تروریست‌های جبهه النصره به شهادت رسیدند.

با این حال در مظلومیت این عزیزان همین بس که با وجود تقدیم شهدای متعدد توسط «تیپ فاطمیون»، شهدای این تیپ شجاع آنچنان که باید شناخته نشده‌اند.

شمار شهدای زیاد این تیپ که از دو سه سال قبل غریبانه در شهرهای مختلف ایران و افغانستان تشییع می‌شدند خود گواه مردانگی و غربت این عزیزان بوده و هست. شهدایی که به دست یزید‌ها و ابوسفیان‌های زمانه سر بریده شدند و مانند شهید رضا اسماعیلی در حال بریده شدن سر تا لحظه آخر ذکر یا علی یا علیشان در تمام شبکه‌های دنیا نمایش داده شد و ندای بلندی را در گوش تکفیری‎ها طنین انداخت که زینب هرگز دو بار اسیر نخواهد شد…

تیپ فاطمیون (نیروهای نظامی افغانستانی مدافع حرم)، در این رابطه بیانیه‌ای صادر و اعلام کرده است که راه «ابوحامد» فرمانده شهید خود را ادامه می‌دهد و هزاران ابوحامد دیگر از خون او در حال روییدن است. آن‌ها هشدارهای جدی خطاب به داعش داده‌اند، که متن بیانیه به قرار ذیل است:

ای خدای شهداء! تو شاهد باش که فرمانده دلاور و قهرمان ما شهید علیرضا توسلی، شهید رضا بخشی و پنج شهید همرزمشان عاقلانه و عاشقانه در راه رضای تو پای در عرصه مبارزه گذاشتند تا حق مظلومین عالم را از ظالمین زمان بگیرند. «فاطمیون» لشکر مخلص تو هستند که جان و خون خود را در دفاع از اسلام عزیز و مقدسات اسلامی در کف اخلاص نهادند و در عصر و زمانی که تمام ابرجنایتکاران با اندیشه‌های التقاطی خود برای تخریب اندیشه‌های آزادیخواهانه و برای رسیدن به مطامع دنیویشان در برابر اسلام ناب محمّدی و خصوصاً مذهب تشیع که تنها مذهب انسان‌ساز و رهایی‌بخش از ظلمت‌ها و ذلت‌هاست صف کشیده‌اند و می‌خواهند تمام دنیا را به سیطره خود درآورند و در این راه از هیچ دسیسه و حربه‌ای به جان و آئین و خاک مسلمانان فروگذار نیستند و با ساختن گروهک‌های مزدوری نظیر داعش به تخریب مقدسات ما مصمم شده‌اند، پا به میدان گذاردند و در برابر آنان ایستاده‌اند. در این میان سردارانی همچون ابوحامد گوی سبقت را از مدعیان آزادی‌خواهی ربوده و تحت زعامت ولی امر مسلمین و توجهات امام زمان(عج) به تشکیل گروه‌های مبارزه نظیر «فاطمیون» کمر همت بسته و در راه اعتلای کلمه الله و نابودی دشمنان قسم خورده اسلام عزیز تا پای جان ایستادگی کرده و می‌کنند.

دشمنان بدانند: ما فاطمیون، گروه‌های الحادی سلفیت و مزدوران اسرائیل را محکوم می‌کنیم و با سردار شهید ابوحامد و یاران همرزمش هم قسم می‌شویم در ادامه راه این شهیدان حافظ آرمان‌ها و پیرو راه آن‌ها باشیم.

ما فاطمیون ظلم و ستم ابر قدرت‌های پوشالی نظیر آمریکا، اسرائیل و همقطاران ظالمشان را در کشورهای مظلومی نظیر افغانستان، فلسطین، لبنان، سوریه و عراق و کشتار ددمنشانه داعشیان که نوکران سرسپرده ستمکاران هستند را بدین وسیله محکوم می‌کنیم.

ما فاطمیون با تمام خانواده‌های شهداء ابراز همدردی کرده و اعلام می‌داریم هرگز راه شهداء را‌‌ رها نکرده و در کنار خانواده‌هایشان تا پای جان خواهیم ماند.

ما فاطمیون با استعانت از خداوند و توجهات امام عصر (ارواحنا فداه) در هر نقطه از جهان که لازم باشد علیه الحاد و کفر ستم پیشه می‌جنگیم و از آرمان‌های بلند شهیدانمان دفاع می‌کنیم و با شرکت هرچه پرشکوه‌تر در صف‌های به هم پیوسته در کشور سوریه و حضور مخلصانه در جبهات حق علیه باطل و داعش مشت محکمی بر دهان جبهه النصره، داعش، سلفیت و اربابان جنایتکارشان می‌زنیم و انتقام خون شهیدان فاطمیون را به زودی خواهیم گرفت.


به سران کشورهای عرب خصوصا عمال آل سعود، اعلام می‌کنیم که دست از همکاری با سیاست‌های غلط آمریکا و اسرائیل در منطقه بردارند و بیش از این در برادرکشی‌ها میان مسلمانان و ریخته شدن خون هزاران جوان، پیر و کودک بی‌گناه مسلمانان در منطقه را باعث نشوند و با تشکیل گروهک‌های تروریستی، خود و حقوق انسانی ملت‌های خود را آلت دست و دست‌اندازی اجانب و بیگانگان نکنند و با شیاطین زمان همراه نشوند.

داعش بداند، مسلمانان عالم هرگز فریب چهره به ظاهر مسلمان این گروهک دژخیم، آدمکش، مزدور، خونخوار، جاهل و متحجر را نمی‌خورند و به آن‌ها هشدار می‌دهیم که دست از تعصب و جهل و عناد بردارند و بیش از این موجب خدشه‌دار شدن دین پاک و طاهر اسلام نگردند و موجبات تفرقه مسلمانان را فراهم نکنند. در غیراین صورت به زودی زود نتیجه ددمنشی‌های خود را خواهند دید.

داعش بداند، ما پیروان پیامبر راستین حضرت محمّد ابن عبدالله(ص) و شیعیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام و اهل بیت طاهرینش و کتاب خدا و سنت رسول الله(ص) هستیم. رشادت و شهامت در خون ما و شهادت آرزوی ماست. و کشتار برادرانمان یا سوزاندن اجساد پاک شهدایمان یا جدا کردن سرهای رزمندگان ما، نه تنها ترسی بر دل‌های ما نمی‌اندازد، که هیچ خللی در اراده آهنین ما در دفاع از مقدساتمان وارد نمی‌کند و به زودی زود نتیجه این اقدامات را به آنان خواهیم فهماند.

در ایام شهادت حضرت زهرا(س) دخت نبی اکرم(ص) و در کنار مزار شهدای فاطمیون و سردار رشیدمان ابوحامد اعلام می‌داریم: که از خون ایشان هزاران ابوحامد دیگر در حال روئیدن است و شهادت این بزرگان فقط راه شهادت را برای ما پرفروغ‌تر می‌کند.

خیلی تلاش کردیم تا بتونیم دوره آموزشی موشکهای هدایت از راه دور رو برگزار کنیم، قبول نمی کردن،میگفتن این سلاح فعلا در حد سری هست و شما صلاحیت استفاده رو ندارید،تازه هزینه خیلی زیادی داره،

بلاخره با هزار زحمت یکی از دوستان قدیمی رو که توی حزب الله خدمت میکرد رو پیدا کردیم و قضیه رو باهاش در میان گذاشتیم، بنده خدا قبول کرد کمک کنه.

با تمام مشکلاتی که داشتیم دوره اول رو راه انداختیم، می دونستم که بچه های ما خیلی با استعداد هستن، و بعد از یادگیری می تونیم روشون برای انتقال اطلاعات به بقیه برادران حساب کنیم.

دوره تمام شد ولی نتونستیم حتی یک قبضه موشک هم تحویل بگیریم. از این قضیه مدتها گذشت تا اینکه در دمشق دوباره به فکر راه اندازی یگان موشکی افتادیم، از اولین بچه هایی که توی دوره شرکت کردن یکیشون سید مصطفی بود

از بهترین برادران طی برگزاری کلاسها این برادر بود. خیلی آروم بود ولی باهوش و با استعداد بعد از اتمام دوره افتادیم دنبال تهیه قبضه...... بلاخره اولین قبضه کورنت رو  تحویل بچه های فاطمیون دادن سید مصطفی شاهد تمام تلاشها برای تحویل قبضه کورنت بود.

پرسید مگه این قبضه و موشک هاش چقدر میرزه؟ گفتم؛ سید هر موشک کورنت پنجاه ملیون تومنه،که از پول بیت المال هزینه میشه.

با تلاش رضوان تونستیم قبضه های بیشتری از قبیل، کونکورس،میس و فاگوت هم بگیریم.

حالا دیگه فاطمیون یه یگان مجهز موشکی مواجه و مباشر داشت.این قضایا گذشت تا عملیات بصری الحریر وقتی کار به بن بست خورد و مجبور به عقب نشینی شدیم وقتی بچه ها داشتن عقب نشینی میکردن ،صدای سید مصطفی رو پشت بیسیم شنیدم که میگفت؛

من با این قبضه ها چیکار کنم ،نمیشه اینجا همینطوری ولشون کنم،بلاخره امانت هستن دست من در اون لحظات آخر که همه داشتن عقب نشینی میکردن سید مصطفی داشت امانت داری میکرد.



شهدا و انتخابات

شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۲۰ ق.ظ

تصویر شناسنامه انتخاباتی شهید میثم مدواری


شهید حاج علاء از شهدای حزب الله

شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۱۴ ق.ظ


 سردار بزرگ تاریخ مقاومت اسلامی لبنان و قهرمان نبردهای بوسنی و هرزگوین شهید حاج علی فیاض (حاج علاء) پس از سی سال جهاد به همرزمان شهیدش ملحق شد.( رضوان الله علیه)

حاج علاء بوسنی بعداز ۳۰ سال خدمت وجهاد درحزب الله امروز به فیض شهادت نایل آمدند.

 ایشان از طرف بشاراسد وسپاه پاسداران نشان شجاعت برای فرماندهی جنگهایی نامنظم شبعا وازادسازی روستاهای قنیطره نایل آمدند. 

گفتنیست اوتاکنون  ۵ بار بشدت زخمی شدند ودر بار ششم شربت شهادت رانوشیدند.

ایشان مسوول گردانهای واکنش سریع حزب الله بودند ویکی ازچهره های برون مرزی حزب به شمارمی آمدندوازانجاییکه در بوسنی مسوولیت دفاع ازمردم بی گناه درجنگ صربستان راداشتند به ابوعلاء بوسنی معروف بودند

شهید حاج علی فیاض مربی جوانان مجاهد بوسنیایی در نبر با صرب ها بویژه حومه سارایوو بود

این بزرگ مرد (7/ 94/12)  در جاده خناصر-اثریا بشهادت رسید..

منبع:

کانال سنگرشهدا

@sangarshohada

بخشی از وصیت نامه شهید هادی ذوالفقاری

شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۱۰ ق.ظ

پشت سر ولایت فقیه باشید/حجاب‌ها بوی حضرت زهرا(س) نمی‌دهد؛ آن را زهرایی کنید

وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمت‌ها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشور زندگی‌ می‌کنم مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است قدر کشورمان را بدانند و پست سر ولی فقیه باشند و با بصیرت باشند چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید و از خواهران می‌خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا رعایت بکنند نه مثل حجاب‌های روز چون این حجاب‌ها بوی حضرت زهرا(س) را نمی‌دهد.

امام زمان را تنها نگذارید

از برادرانم می‌خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند جهان در حال تحول است دنیا دیگر طبیعی نیست الان دو جهاد در پیش داریم اول جهاد نفس که واجب‌تر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می‌شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت، حتی در جهاد با دشمن‌ها احتمال می‌رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای هوا نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشید یعنی برای شیطان رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن؟ امام زمان را تنها نگذارید.

آن‌ها اهل شیطان هستند و ما هم شیطانی. دین خودتان را حفظ کنید چون اگر امام زمان بیاید احتمال دارد روبه‌روی امام باشیم و با امام مخالفت کنیم. امام زمان را تنها نگذارید من که عمرم رفت و وقت از دست دادم تا به خودم آمدم دیدم که خیلی گناه کردم و پل‌های پشت سرم را شکانده‌ام و راه برگشت ندارم. بچه‌های ایران و عراق من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام داده‌ام و یکی از دلایلی که آمدم نجف به خاطر همین بود که پیشرفت کنم نجف شهری است که مثل تصفیه‌کُن است که گناه‌ها را به سرعت از آدم می‌گیرد و جای گناهان ثواب می‌دهد این مولای ما خیلی مهربان است.