مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

روز خواستگاری گفت من دنبال شهادت هستم

سه شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۳۲ ب.ظ

روز خواستگاری گفت: «من دنبال عاقبت‌بخیری و شهادت هستم و دوست دارم همسر آینده‌ام نیز با من هم‌قدم باشد...». ایمان و عشق به اهل بیت (ع) در همان روز خواستگاری در چهره‌اش متبلور بود.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - وقتی پای صحبت‌های خانواده شهدا می‌نشینم، هنوز هم خود را بدهکار نظام می‌دانند. آنها آیه‌های صبوری و استقامت‌اند. قدم گذاشتن در منزل این خانواده‌های معظم، حس زیبا و غریبی است و سخن گفتن با نزدیک‌ترین افرادی که عمری را با شهید گذرانده‌اند نیز زیباتر و غریب‌تر...

دوباره قسمت شد تا گفت‌وگویی با همسر شهید مدافع حرم «عبدالرحیم فیروزآبادی» داشته باشم. همسری که در حال حاضر با دو یادگار شهید عزیز، زندگی خود را با دلتنگی همسرش می‌گذارند. وی برایم در آغاز کلام، از شروع آشنایی‌اش با شهید اینگونه گفت: ازدواج من و عبدالرحیم، کاملاً سنتی بود. روزی که به خواستگاری بنده آمدند، همسر شهیدم گفت: «من دنبال عاقبت‌بخیری و شهادت هستم و دوست دارم همسر آینده‌ام نیز با من هم‌قدم باشد...». ایمان و عشق به اهل بیت (ع) در همان روز خواستگاری در چهره‌اش متبلور بود و با کلام دلنشینش که بوی خدا می‌داد، من را جذب کرد.

در مدت زندگی مشترک خصلت‌های بسیار خوبی از او مشاهده کردم. اخلاق و کردار نیکوی او، محبت‌های بی‌منتش، ساده زیستی‌اش و... که موجب شد تا به امروز بخاطر همه‌ی این خصایص خوبش جای خالی او را هر ثانیه احساس کنم و در دلتنگی‌اش غوطه‌ور باشم. من از عبدالرحیم تماماً خوبی دیدم و دلسوزانه بفکر من و بچه‌ها بود. همین دسته از آدم‌ها هستند که خدا انتخابشان می‌کند تا در کنار خودش منزل بگیرند.

عبدالرحیم نقش پررنگ و فعالی در بسیج داشت. همیشه سعی می‌کرد در همه‌ی مراسمات مذهبی و فرهنگی شرکت کند. جوانان محل را با ترفندهای مختلف به مسجد و بسیج می‌کشاند و به آنها آموزش نظامی می‌داد. دغدغه کار فرهنگی داشت و بدنبال جذب حداکثری نوجوانان و جوانان به مسجد بود.

بیست آبان ماه 94 عازم سوریه شد. من مخالفتی با رفتنش نداشتم، چون اعتقاد و باور هردویمان برای این مسیر یکی بود و اینکه به رفتن و آمدن‌های او عادت داشتم، ولی دفعه آخر به او گفتم که نمی گویم نرو، برو، ولی این دفعه کمی رفتنت را به تاخیر بینداز تا دلتنگی من و بچه‌ها برطرف شود...

یادم هست که رفته بود سوریه، یک هفته از او خبر نداشتم و هیچ تماسی با من در آن مدت نداشت. منزل پدرم بودم که تماس گرفت. از شدت دلتنگی نتوانستنم خودم را کنترل کنم و گریه ام گرفت. آن لحظه دلم می‌خواست عبدالرحیم کنارم می‌بود تا یک دل سیر چهره به چهره با او حرف بزنم...

فاطمه دختر سه ساله‌ام وقتی دلتنگ بابایش می شد، میبردمش زیر نور ماه و به او می گفتم به آسمان نگاه کن و از خدا بخواه که پدرت را سالم برگرداند. سالم برگشت اما جانی در بدن نداشت...

نوع خبر شهادتشان اینگونه بود که مستقیم خبر شهادت را سپاه به من نداد و پدر شوهرم را واسطه قرار داد و به او انتقال دادند. یک روز که با پدر همسرم تماس گرفتن و موضوع را گفتند. او از گفتن خبر شهادت عبدالرحیم خودداری کرد و به من گفت که زخمی شده است. اما آن روز اشک های پنهان مادر و چهره‌های غمگین خانواده باعث شد که بفهمم تمام هستی ام را از دست داده ام...

اکنون من مانده‌ام و دو یادگار شهید و دلتنگی‌هایی که این روزها و شب‌ها انیس من شده است. رفتنش اگرچه برایم بسیار سخت و رنج‌آور است، ولی خوشحالم به آرزویش رسید و در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) جانش را فدا کرد.

دعا کن مرگ‌ من تو بستر نباشه"

سه شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۲۹ ب.ظ


همسر شهید مدافع حرم سعید سیاح طاهری:

روز های آخر میگفت:دعا کن مرگ‌ من تو بستر نباشه"من هم برای ایشان صدقه کنار گذاشتم،روز بعد که آمد متوجه شدم ایشان مجروح شده و به من گفت:"برام از این دعا ها نکن!گلوله توپ کنارم بیوفته ولی عمل نکنه؟ دست بردار و برام ازاین دعاها نکن"

@Agamahmoodreza

شهادت دو مجاهد حزب‌الله لبنان

دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۰۹ ب.ظ



لبنان یکی از کشورهایی است که طی 6 سال جنگ سوریه با گروهک‌های تروریستی به‌عنوان یکی از گروه‌های اصلی مقاومت در صحنه مبارزه با تکفیری‌ها حضور داشته است.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، لبنان یکی از کشورهایی است که طی 6 سال جنگ سوریه با گروهک‌های تروریستی به‌عنوان یکی از گروه‌های اصلی مقاومت در صحنه مبارزه با تکفیری‌ها حضور داشته و کنار مجاهدان ایرانی، افغانستانی، پاکستانی، عراقی و سوری در زمره مدافعان حرم اهل بیت(ع) شهدای بسیاری تقدیم جبهه مقاومت کرده است. خط مقاومت اسلامی برای حزب‌الله لبنان که مهمترین و اصلی‌ترین گروه مقاومت این کشور محسوب می‌شود در حال حاضر در دو جبهه نبرد با صهیونیست‌ها در مرز لبنان و نبرد با تکفیری‌ها در سوریه تعریف می‌شود.

طی چند روز گذشته دو تن از رزمندگان حزب‌الله لبنان در جبهه مقاومت اسلامی به شهادت رسیده‌اند:

مجاهد شهید لبنانی «محمد عفیف حمدان» از اهالی شهر کوچک «میس الجبل» است که روز گذشته 13 می 2018 طی عملیاتی در جنوب لبنان به شهادت رسید.

شهید زینبی «محمد عدنان بیز» با نام جهادی «سراج نور الدین» از اهالی شهر کوچک «مشغرة» در منطقه بقاع لبنان است که در 12 می 2018 در درگیری با تروریست‌های تکفیری در دفاع از حرم اهل بیت(ع) به شهادت رسید. او پسر برادر فرمانده شهید لبنان، ابو حسن بیز است که درست یک سال گذشته در راه دفاع از حرم اهل بیت(ع) در سوریه به شهادت رسید. تشییع پیکر مطهر شهید مدافع حرم ابوحسن بعد از تکریم در ضاحیه بیروت در شهر مشغره در 13 می 2017 برگزار شد.

منبع: تسنیم

سالروزولادت شهید میثم مدواری

يكشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۷:۳۳ ب.ظ




هـرڪـسی

یـڪ دلـبر 

جـانـانہ 

 دارد

مــن

تـو را ... 

شهید میثم مدواری

سالروزولادت

@lalehaye_zeynabi

اولین شهید تفحص سوریه

پنجشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۶:۳۰ ب.ظ

اولین شهید تفحص سوریه 

شهید فاطمیون صبور میرزایی (حکمت مددی)

✌️"مُجاٰوِراٰنِ ڪَریٖمِہ ... مُداٰفِعاٰنِ عَقیٰلِہ"

http://eitaa.com/joinchat/




بسم رب الشهدا و صدیقین

 شهید مدافع حرم سرهنگ دوم مهندس مرتضی زرهرن 

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

شهید سرهنگ دوم مرتضی زرهرن در ۱۳۵۸/۴/۲۴ درشهرستان شیروان خراسان شمالی در یک خانواده متدین به دنیا آمد. ایشان بسیار زوددرسن ۱۱سالگی پدرشان را از دست دادند.

توکه خوددرد یتیمی را چشیدی، حالا جگر گوشه هایت بدون تو همان درد را تجربه می کنند . . . 😔

مادر بزرگوارشان با صبر و شکیبایی و باسختی بسیارفرزندانش را به ثمر رساند.

شهیدزرهرن در سال ۱۳۷۸ با راهنمایی خواهرش از طـریق پـذیرش در دانشکده افسری امام علی(ع) بـه خـدمت نـیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در آمد.

بعداز۴سال تحصیل در رشته مهندسی و دانـش اسـتحکامات و گـذرانـدن دوره تکاوری به عنوان یک نیروی زبده ارتشی درتیپ۲۵۸تکاور ذوالفقار شاهرود با سمت فـرمـانـدهی پـست مـهـنـدسی مشغول به

خدمت شد؛ایشان بسیاردر کار خود فردی ساعی وکوشابودودر ماموریت های یگانی بسـیار مـوفق عـمل مـی نمود و خـدمات ارزشمندی در تیپ ۲۵۸ تکاور عرضه کرد.

این شـهید بزرگوار بـه دلیل دارا بودن تخصص کار با مواد منفجره نزدیک به دو سال در مناطق مرزی ایران و عراق دور از خانـواده اش بـه پـاکسازی مـیادین مـین جنگی بـر جـا مـانده از هـشت سال دفاع مقدس مشغول بودند؛ بعد از آن در طول خدمت صادقانه شان در تیپ ۲۵۸ تکاور ذوالفقار در ساخت وساز پادگانی و امور مهندسی رزمی تحقیقات صنعتی و جهاد خـود کفـایی فـعـالـیـت های چـشمگیری داشتند.

ایشان در سال ۱۳۸۳ با عمل به سنت رسول الله ازدواج کرده و دارای دو فرزند به نام های علی و فاطمه هستند.

شهید سرهنگ دوم مهندس مرتضی زرهرن فردی متدین و با اخلاق بودند؛ ایشان دائم الوضو بودند و کار و زندگیش با وقـت نمـازش تـعیین مـیـشد طوری که همیشه براےاداےنمازاول وقت به جماعت در مسجد بتواند حضور داشته باشد.

ایشان علاوه بر اینکه همسری به تمام معنا مهربان و فداکاری بود به عنوان یک پدر برای فرزندانش؛ عاشق آنها بود . . .


شهید زرهرن آنقدر دلبستگی به سید و سالار شهیدان داشت که چندین ماه قبل از اعزام به زیارت امام حسین (ع) و عتبات عالیات شتافته بود.

این سربازولایت مدار رهبر؛ وقتی اذن نائب بر حق مهدی (عج)، مبنی بر حضور مستشاری ارتشیان در جبهه مقاومتی اسلام در سوریه را شنید؛ مشتاقانه ندای رهبرش را لبیک گفت و برای دفاع از آل الله، دفاع از مسلمانان مظلوم و دفاع از کشور عزیزمان؛ کیلومترها دورتر از مرزها آرام و قرار نداشت.

ایشان با ایمانی کامل و یقین به هدف والای دفاع از ناموس اهل بیت پیامبرش؛ با شهامت بسیار و عاشقانه قدم در راه نهاد و با دل و جانش کنار همرزمانش با رشادت های فراوان برای دفاع از حریم خانم زینب (س) عباس وار جنگید.

جگرگوشه هایش علی و فاطمه💖چشم به راهش بودند اما . . .

تکلیفی که بر دوشش احساس میکرد بالاتر از عشق او به خانواده و عزیزانش بود.

سرانجام درروز۲۱ فروردین روز ولادت امام محمدباقر(ع) وسالروز شهادت اسوه و الگویش شهید صیاد شیرازی با افتخار فدایی خانم زینب کبری (س) گردید.

مرتضی جان همانگونه که لبیک یا حسـین و یـا زینـب گفتی و سرباز خادم رهـبرت بـودی و بـا رشـادت در جـبهه ی مـقـاومـت اسـلامی جـنگیدی؛من هم با افتخاروزینب وارفرزندانمان علی وفاطمه را همانند بانوی حماسه ساز کربلا در خط راستین شهدا و امام شهدا به حول و قوه الهی تربیت می کنم، لطفا فقط دعایم کن.

مزاراین شهیدبزرگوارواقع در خراسان شمالی، شهرستان شیروان همجوار برادر آقا امام رضا(ع) در گلزار شهدای شهر زیارت واقع شده است.

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند 

در شگفتم من؛ نمی پاشد زِهَم دنیا چرا؟

شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر 

این سفر راه قیامت می روی تنها چرا؟

به قلم همسر شهید زرهرن

@MolazemanHaram69


شهیدمدافع حرم جاویدالاثر

بسیجی علے بیات 

تاریخ شهادت:۱۳۹۵/۱/۲۴

محل شهادت:سوریه حلب

پای درددلش که مینشینی ،حرف دلش احیاء امربه معروف و نهی از منکر و جذب حداکثری بود، یعنی همان حرف های رهبرش همان که بعد از نماز های اول وقتش او را دعا میکرد و غصه تنهایی اش را میخورد.

 علـیرضا در هـر زمـان دنـبال شـناخت تکلیفش بود و انجام آن به نحو احسن ، به قول خودش مثل سلمان فارسی!

یک روز کار فرهنگی ، یک روز روشنگری و مبارزه برعلیه غبار فتنه۸۸ یـک روز امـداد رسـانی بـه بیـماران در

اورژانس و امروز هم دفاع از حریم آل الله و فریاد رسی از مظلوم.

در سپاه محمد (ص) آموزش میبیند، اما حضرت زهرا (سلام الله) او را برای سپاه خویش تربیت کرده است سپاه فاطمیون 

و مزاری فاطمی که نشانی از مزارش نیست....

جاماندگان قافله شهدا

 @jamondegan

بیشتر به دنبال جذب دیگران بود

پنجشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۵۸ ب.ظ


همسر شهید مدافع حرم احسان حاجی حتم لو:

در مورد حجاب خیلی اذیت میشدند ولی میگفت:مسئله حجاب یک مسئله ریشه ای است که باید از بنیان درست شود.یا وقتی حرفی علیه انقلاب میزدند به شدت ناراحت میشد اما به هیچ وجه واکنش دفعی از خودش نشان نمی داد بیشتر به دنبال جذب دیگران بود.وقتی می‌آمدیم منزل به ایشان میگفتم:جوابشان را می دادی!میگفت:متاسفانه خیلی ها آقا رو نشناختن و نمیدونن چقدر به نفع ماست که گوش به حرف ایشون باشیم.طرف اگه متوجه باشه بصیرت داشته باشه همچین حرفایی رو بیان نمیکنه.

@Agamahmoodrez

امام زمان (عج) جلوتر از مدافعان حرم می‌جنگد....

پنجشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۵۵ ب.ظ

نـگاهـی به زنـدگـی و خـصوصیات اخلاقی شهیدمدافع حرم «محمدحسین حمزه»

امام زمان (عج) جلوتر از مدافعان حرم می‌جنگد....

دشـمن از هـر طـرف آتش می‌ریخت، صدای محمدحسین یک لحظه هم قطع نمی‌شد، لحظه‌ای فریاد زد بچه‌ها به خدا امام زمان(عج)،مدافع حرم است و جلوتر از ما دارد دفاع می‌کند.»

 محمد حسین حمزه۱۵ اسفند سال ۶۵ در خانواده ای به دنیاآمد که ۲ دایی و یک عمـویش به دسـت بـعـثی ها به شـهـادت رسیده بودند. پـدرش پـاسدار و جانباز و مادرش خواهر۲شهید بود. محمد حسین در خانواده ای بزرگ شد که چندین شهید را تقدیم انقلاب کرده بودند.

سـال۸۳ بـه عـضویت سـپاه پاسداران درآمـد و هـمزمـان در رشـتـه مـهـنـدسـی کامپـیوتـر وارد دانـشـگـاه شـد.وی راوی میادین مخـتـلف و یـادمـان هـای دفـاع مقدس، از خـادمـین مـراسـم اعتکاف و جبـهه فـرهنگـی بـود، هـر کـجـا خـلائی احساس می کرد در آنـجا حـضـور فعال داشت.

سـال ۸۶ ازدواج کـرد کـه حـاصل این ازدواج سه فرزندبه نامهای محمد محسن ۹ ساله و زینب پنج ساله و فرزندی دیگر بود که پس از شهادت پدر چشم به جهان گشود.

محمدحسین عاشق ولایت بود،با دیدن شرایط خاص سیستان و بلوچستان ۲ بار مامـوریـت داوطـلبـانه بـه آن منـاطـق را پذیرفت و سپس برای کمک به مدافعان حرم به سوریه اعزام شـد. اولیـن بار در سال۹۳به مـدت سـه مـاه در جـبـهه های سوریه جنگید که در این مدت همرزمش محمد طحان به شهادت رسید. وی برای بار دوم با نیروهای تیپ ۱۲قائم آل محمد عـازم حلـب شـد در حـالـی کـه مسوولیت فرماندهی گروهان را در خـط پـدافـنـدی برعهده داشت.

از آنجا که منطقه جنوب شرقی حلب، از حـساس تـرین نـقاط درگیـری سـوریه است، در خط مقدم مستقر شد. تحرکات زیاددشمن وسپس تک داعش درآن منطقه باعث محاصره و اعـلام دسـتور بـازگشت شد، اما لازم بود عده ای جان‌فدا، خط را نگه دارندتانیروهاازمحاصره خارج شوند.

محمد حسین یک لحظه فهمید که اگر این نقطه را خالی کنند، دشمن همه را قتل عام می کند، فریاد می زد که باید ایستاد، خون های ریخته شده در اینجا باید حفظ شود. همرزمش می گفت: اذان صبح بود، در میان حجم وسیع آتش دشمن صدای اذان یک رزمنده همه ما را به وجد آورد و قدرت عجیبی به ما داد، آن صدای اذان شهید حمزه بود.

فریاد محمد حسین یک لحظه قطع نمیی شد، گاهی شهادتین و گاه  الله اکبر می گفت، لحظه ای فریاد زد بچه ها به خدا امام زمان(عج)،مدافع حرم است و جلوتر از ما دارد دفاع می کند. در همین حالت گلوله باران سلاح های دشمن امان ادامه سخن را به محمد حسین نداد و او در صبح پنجشنبه مصادف با ۲۶ فروردین

۱۳۹۵ با انـفجار گلـوله توپ ۱۰۶ دشـمن به شهادت رسید.

به خاطر اخلاق خوبش سعی می کردم هوایش را داشته باشم

یکی از همرزمانش تعریف می کرد: معمولا زمانی که به گردان ها برای کار عملی صبحانه میدادیم محمدحسین نبود. پـیـام مـی داد کـه صـبحانه اش را داخـل یخچال نگه دارم تا فردا صبح بخورد، من هم همین کار را می کردم. بعضی از بچه ها حسادت می کردند و می گفتند خوب هوای دوستت را داری، چرا برای ما این کار را نمی کنی؟ می گفتم هر وقت شما هم مثل محمد حسین کار کردید و کارتان برای رضای خدا بود من هم هوایتان را دارم.

راستش همیشه محمدحسین می گفت یک لقمه صبحانه هیچ ارزشی برایم ندارد ولی چون تو درست می کنی دوست دارم بخورم. همیشه وقت صبحانه همه دنبال چایی بودند به جز محمد حسین، وقتی می دیدم چیزی نمی گوید خودم برایش چای می ریختم.

هیچ وقت از کسی درخواست چیزی نمی کرد. من هم به خاطر همین اخلاقش سعی می کردم هوایش را داشته باشم؛ حتی وقتی چای را به دستش می دادم و قند را تعارف می کردم، چایی‌ را بدون قند می خورد. همیشه احساس می کردم خیلی معذب و کم حرف است.

نمی گذاشت کاری لنگ بماند...

یکی دیگر از دوستان محمد حسین می گفت: بهترین خاطره ای که از محمد حسین دارم به شب های جمعه و دعای کمیل در امامزاده یحیی برمی گردد که ایشان در مراسمات حضور فعال داشت. من در اتاق فرمان گلزار شهدا دعای کمیل را پخش می کردم که مدتی از دعا نمی گذاشت محمد حسین در اتاق را باز می کرد و می پرسید کمک نمی خواهی؟ من هم می گفتم نه حاجی، ممنون. هر وقت دست‌تنها بودیم، بی‌سیم را از دستم می گرفت و به گلزار می رفت تا مواردی را که در تصویر و یا صدا مشکل ایجاد می کرد، رفع کند. اصلا نمی گذاشت کار لنگ بماند.

ڪانال جاماندگان قافله شهدا

 @jamondegan

عکس‌ها لازم می‌شود و از سپاه می‌آیند و می‌برند

پنجشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۵۳ ب.ظ


همسر شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی

وقتی کسی مبلغی قرض می‌خواست، حتی اگر خودش آن مبلغ را در اختیار نداشت، از شخص دیگری قرض می‌گرفت و به او می‌داد تا آن فرد مجبور به تقاضا کردن از افراد دیگری نباشد...

بسیار دستگیر فقرا بود و همیشه به شخص فقیری که ابتدای کوچه بود، کمک می‌کرد، به خاطر دارم که شبی به بیرون از منزل رفت و بازگشت او طولانی شد،،،

 وقتی علت را پرسیدم متوجه شدم پولی برای کمک به آن فقیر نداشته و برای اینکه شرمنده او نشود، چند کوچه را دور زده و از مسیر دورتری به خانه آمده است...

در تمام مأموریت‌ها قرآن را به همراه داشت...

همسرم فرمانده مخابرات و مسئول فرهنگی گردان سیدالشهدا(ع) بود و گرچه خودش علاقه‌ای به‌عکس گرفتن از خود نداشت؛ امابرای گردان عکس و فیلم تهیه می‌کرد،

آن روزها هم لباس نظامی‌اش را به خانه آورده بود و تعداد زیادی عکس با لباس نظامی گرفت؛ در حالی‌که برای لباس نظامی ۹ قطعه عکس نیاز نبود، وقتی علت این کار را باوجود بی‌علاقگی‌اش به‌ عکس گرفتن از او پرسیدم در پاسخ گفت که:

 این عکس‌ها لازم می‌شود و از سپاه می‌آیند و می‌برند؛ موضوعی که پس از شهادتش به واقعیت پیوست...

 @Agamahmoodreza

سازمان پیشاهنگی (کشافه)

پنجشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۴۵ ب.ظ

خاطرات شهید مدافع حرم احمدمشلب  در کتاب  ملاقات در ملکوت 

 سازمان پیشاهنگی (کشافه)

راوی سیده سلام بدرالدین مادر شهید

با شنیدن حزب الله تصویری که در ذهن همه نقش می بندد، معمولاً تصویر یک نیروی شبه نظامی است، اما با نگاهی دقیق می توان دریافت که حزب الله یک سازمان نظامی صِرف نیست ، بلکه یک سازمان چند بُعدی نظامی،سیاسی،فرهنگی و اجتماعی است.

حزب الله برای ترویج آرمان های انقلابی و اسلامی برنامه هایی را برای کودکان و نوجوانان تدارک دیده که در راستای فعالیت های فرهنگی است.

یکی از اصلی ترین و موثرترین اقدامات فرهنگی حزب الله فعالیت های پیشاهنگی است. در لبنان نزدیک به ۳۰ گروه پیشاهنگی وجود دارد. پیشاهنگان  امام مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف که در لبنان  کَشافِه المهدی >> گفته می شود تحت کنترل و حمایت حزب الله می باشد که برای اعضای کشافه برنامه های زیادی از جمله اردوهای پیشاهنگی تدارک می بیند که در آن مهارت های مختلفی از جمله مهارت های ورزشی، بهداشتی ، کمک های اولیه ،آداب معاشرت و از همه مهم تر مباحث اعتقادی از جمله؛ دشمن شناسی،وفاداری به رهبر، مباحث اخلاقی و مذهبی، نفرت نسبت به اسرائیل غاصب، معرفی حضرت امام خمینی (ره) و امام خامنه ای(مدظله العالی) و دیدگاه های آن ها آموزش داده می شود. این سازمان در شهرهای بیروت،جبل عامل،نبطیه و...کودکان ۸ تا ۱۶ سال را تحت پوشش دارد و اعضای آن شامل پیشاهنگان و مربیان است که بیش از ۶۰ هزار نفر می باشند.سازمان پیشاهنگان با بیش از ۳۰۰ شهید، خطرناک ترین سازمان برای صهیونیست ها به حساب می آید.

https://eitaa.com/AhmadMashlab1995

"خدا را شکر که قسمت ما کرد بیایم اینجا و نوکری کنیم"

سه شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۲۲ ق.ظ


همرزم شهید جواد محمدی:

سری اول که با ایشون اعزام به سوریه شدم،

تو حرم حضرت رقیه اشک زیادی می ریخت.

 خصوصا موقع خواندن روضه...

وقتی عزاداری تموم شد اومدیم بیرون ازحرم ، چایی گرفتیم و نشستیم توی ایوان حرم دور همدیگه چایی بخوریم.

آقا جواد قطره قطره اشک می ریخت و الحمدالله می گفت.

می گفت:

"خدا را شکر که قسمت ما کرد بیایم اینجا و نوکری کنیم".

 @javad_mohammady

پست اینستاگرامی همسر شهید جاویدالاثر محمد بلباسی :

سه شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۱۹ ق.ظ



بسم الله 

امشب تو شهید می شوی 

زیاده فرصت نمانده

نمیخواهی تلفن را برداری و به خانه زنگ بزنی؟

حسن و فاطمه! 

منتظرند

مهدی 

زینب...!

من هم...!

گفتم من 

دیدی؟

آخرش نتوانستم جلوی خودم را بگیرم 

من هم منتظرم...!

دست بجُنبان مرد 

یک خانواده دل به تو داده اند و اینجا چشم به راهند

زود از حال ما بپرس

قبل از اینکه اَشقیا برای ریختن خون تو صف بکشند و به خط شوند

قبل از اینکه بال درآوری و پرواز کنی 

یک نگاهی به آشیانه ات بنداز‌...

جوجه هایت نگاهشان به آسمان خشک شد

خیلی اوج گرفتی

دستمان به تو نمی رسد

می شود با یکی از همین باران های بهاری برگردی؟!

قدر یک نمِ باران !

یک بار هم شده تو جای اشک، صورت بچه ها را تَر کن.... !

امشب شب عاشورای توست

شب عاشورای بچه های تو...

کمی استراحت کن مهمانِ یک شبه ی زمین، تا کربلا راهی نمانده...

مدافعان حرم منتخب شهید شدند

خان طومان

به تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۹۵

 @Agamahmoodrez

پــروازی عاشقـانه رو به سوی خـدا...

دوشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۶:۴۵ ب.ظ

مـردانـه راهی میدان شدند ...

وقتــی ڪه

دلشـان رَسته بود از دنیـا !

و پــرواز ڪردند

پــروازی عاشقـانه رو به سوی خـدا...

🌷هفدهم اردیبهشت دومین سالروز شهادت ۱۳ تن از مدافعان حرم لشکر ۲۵ کربلا در خان طومان 

 @Agamahmoodreza

مرد عمل بود و فقط حرف نمی‌زد

دوشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۶:۴۳ ب.ظ


شهید مدافع حرم محمد حسن قاسمی 

بسیار مهربان شوخ طبع و باصفا بود. هرکس با او معاشرت می‌کرد، از بودن با او لذت می‌برد. در عین تدین اصلا مقدس مآب نبود. به ظاهرش می‌رسید و تیپ امروزی داشت. به همه احترام می‌گذاشت و برای خدمت به همه آماده بود.

اگر می‌دید کاری برای کسی از دستش برمی‌آید خودش به او پیشنهاد می‌داد که می‌خواهی فلان کار را برایت انجام دهم؟ همین اخلاق، مهر او را در دل اطرافیان می‌انداخت. بسیار شجاع و غیرتی بود.

مرد عمل بود و فقط حرف نمی‌زد.

می‌گفت امام حسین(ع) فقط سینه زن نمی‌خواهد، کسی را می‌‌خواهد که در دنیای امروز اگر نیاز شد اسلحه دست بگیرد و برود از او دفاع کند. این حرفی را که می‌زد خودش هم پایش می‌ایستاد و درستش را انجام می‌داد و به همه نشان می‌داد که چه‌طور باید آن کار را درست انجام داد. در فتنه ۸۸ وقتی تشخیص داد که الان وظیفه چیست رفت تهران و به وظیفه‌اش عمل کرد.  در زمینه تحلیل سیاسی وارد بود. تحلیل درستی از مسائل منطقه داشت و می‌دانست این هجمه‌ها در اصل برای ضربه زدن به کانون مقاومت یعنی ایران اسلامی است .

تمام سخنرانی‌های مقام‌معظم رهبری حفظه الله تعالی را به دقت گوش می‌داد و آنجا که می دید وظیفه‌ای از آن صحبت‌ها متوجه اوست می‌رفت و انجام می‌داد. بسیار دلخور بود از کسانی که خیلی دم از مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی می‌زنند ولی در عمل کار خودشان را می‌کنند.

 @Agamahmoodrez