مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۹۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

در اکثر موارد خیر یک قدم جلوتر از بقیه حرکت می کرد

چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۷:۴۴ ب.ظ


 برادر شهید مجتبی کرمی 

مجتبی شخصی بود که از لحاظ فروتنی بسیار زبان زد بود و هیچ گاه نشد که او را غرور فرا بگیرد و نفسش بر او غلبه پیدا کند؛ چرا که او انسانی خود ساخته شده بود.مجتبی شخصی بود که لقب السابقون السابقون برایش برازنده بود و دلیل آن هم پیشی گرفتن از امور خیر نسبت به بقیه اطرافیان بود، به صورتی که او در اکثر موارد خیر یک قدم جلوتر از بقیه حرکت می کرد.

یکی از اموراتی که مجتبی بسیار در آنها سفارش می کرد و همیشه خود نیز در انجام آن پیش قدم بود، صله رحم بود.

در یکی از اعیاد نوروز هنگامی که مجتبی در ارتفاعات سر به فلک کشیده سنندج مشغول پاسداری از نظام و حکومت اسلامی بود، همه ما در شهر و دیار خود مشغول انجام دید و بازدید های مرسوم بودیم.به محض مراجعه ما به منزل اقوام به این سخن رو به رو می شدیم که همین الان مجتبی از سنندج با ما تماس گرفت و عید را تبریک گفت.

او آنقدر به انجام احکام اسلامی و ایجاد وحدت در بین اقوام خود تاکید داشت که حتی در زمان انجام ماموریت؛ اگر لحظه ای زمان پیدا می کرد، قطعا آن لحظه را به دید و بازدید تلفنی اختصاص می داد تا همه ما را متوجه این سفارش مهم اهل بیت(علیه السلام) کرده باشد.

 @Agamahmoodreza

بهترین دوست

چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۷:۴۰ ب.ظ

راوی علی مرعی (دوست شهید)

  بهترین دوست

من و احمد همسایه بودیم.روز به روز با هم بیشتر آشنا می شدیم تا اینکه در یکی از مجالس عزاداری در ماه محرم کنار هم نشسته بودیم و بعد از مراسم با هم بحث های دینی داشتیم که خیلی لذت بخش بود.قدرت بیان احمد در مسائل دینی من را جذب او کرد و به مرور رابطه ی ما به دوستی تبدیل شد.سعی می کردم او را زیاد ملاقات کنم و از بس شیفته ی او بودم، مثل سایه دنبالش می کردم. اهل محل متوجه عمق ارتباط ما شده بودند و کسی که رابطه ی ما را نمی دانست گمان می کرد، برادریم.

پر از نشاط و فعالیت بود. علاوه بر اینکه باعث شادی دوستان می شد، موضاعاتی در جمع مطرح می کرد که باعث می شد آن ها فکر کرده و نظر خود را بیان کنند. او می خواست غیر مستقیم جوانان را نسبت به مسائل مختلف آگاه کند.

وقتی با ماشین احمد برای تفریح  بیرون می رفتیم، اگر سنگ در خیابان یا جاده افتاده بود،ماشین را نگه می داشت؛پیاده می شد و سنگ ها را کنار می گذاشت.حتی سنگ های کوچک را هم برمی داشت.یک بار گفتم اینها کوچک هستند و به کسی لطمه نمی زنند! جواب داد: به دوچرخه آسیب می زنند!احمد دلش نمی خواست هیچ وقت به کسی آسیبی برسد.

بسیار مقید بود که رازش را برای دیگران نگوید.مرتب سفارش می کرد که حرف های خصوصی خود را نباید برای کسی گفت.چون عقیده داشت هیچ کس جز خداوند نمی تواند به انسان کمک کند. چون خدا نسبت به مشکلات هر کس، از خودش نیز داناتر است.جز خدا کسی نمی تواند برای مشکلات ما چاره بیندیشد یا راه حلی ارائه دهد.

می گفت :باید یک امام انتخاب کنیم و حرف های دلمان و درد و دل هایمان را به او بگوییم و خوشحالی و ناراحتی خود را با آن امام معصوم شریک شویم.

@ahmadmashlab1995

رفاقت از نوع آسمانی

چهارشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۷:۳۵ ب.ظ

با هم تا آسمان

برادری 

رفاقت

از نوع آسمانی

از نوع خدایی

از جنس شهادت

آن هم شهدای مدافع حرم ..

ابوحامد ابواحمد

سیدابراهیم مسلم

   @jamondega


به گریه یا حسین گفت به خنده جان فدا کرد

سه شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۵۱ ب.ظ

فدای آن شهیدی که در کنار سنگر

به گریه یا حسین گفت به خنده جان فدا کرد

مدافعان حرم

@MolazemanHaram69

همسر شهید مدافع حرم سید حسین حسینی(سید حکیم):

به عنوان یک وصیت همیشه به من میگفت: درسته که ما از حضرت زینب دفاع میکنیم اما شما فکر نکنید که نشستید و کاری نمی تونید انجام بدید.نه بزرگترین کار دست شماست.ما از حریم حضرت زینب دفاع میکنیم شما از چادر مادرش دفاع کنید.

همیشه به جوانا می‌گفتند که مراقب چادر حضرت زهرا(س) باشید و روی حجاب تاکید خاصی داشت و امیدوارم به کمک خون پاک این شهید پیروی راه این بزرگوار باشم .

 @Agamahmoodreza

امین همه جوره هوامو داشت..

سه شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۴۴ ب.ظ


لباساشو با نظر من میخرید...

میگفت:

"باید واسه تو زیبا باشه...

وقتی واسه خرید لباس جشن عقد رفتیم...

با حساسیت زیادی انتخاب میکرد و...

نسبت به دوخت لباس دقیق بود...

حتی به خانوم مزون‌دار گفت:

"چین‌های لباس عروس باید رو هم قرار بگیره و...

اصلاً‌ خوب دوخته نشده..."

فروشنده عذرخواهی کرد...

وقت تحویل لباس...

خانومه گفت:

"ببخشید لباس آماده نیست...!

‌گلاشو نچسبوندم...!"

با تعجب علتشو پرسیدیم...

گفت:

"راستشو بخواید...

همسرتون اونقد حساسه که گفتم...

خودشون بیان و جلوشون گلا رو بچسبونم...!"

امین گفت:

"اگه اجازه بدید،چسب و وسایلو بدید خودم میچسبونمشون...!

‌حدود ۸ ساعت اونجا بودیم...

تموم گلای لباس و دامنو...

حتی نگینای وسط گلا رو...

خودش با حوصله و سلیقه تموم چسبوند...!

تموم روز جشن عقد...

حواسش به لباس من بود و...

از ورودی تالار،چینای دامن منو مرتب میکرد...

اونقد منو وابسته خودش کرده بود...

اونقد واسش احترام قائل بودم..

که حتی وقتی واسه مهمونی میرفتیم خونه مامانم اینا...

عادت کرده بودم کنار مبل بشینم پایین پاش...

هر چی میگفت:

"بیا بالا کنارم بنشین…

من اینجوری راحت نیستم..."

میگفتم:

"من اینطوری راحت‌ترم..

دستمو رو زانوهات میذارم و میشینم...

امین میگفت:

"یادت باشه...

دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست...

جای چشم ابرو نگیرد گر چه او بالا تر است…

.راستش...

همیشه دلم میخواست...

همسرم...

جایگاهش بالاتر از من باشه...

امین همه جوره هوامو داشت..

واسه همین عجیب نبود...

که تموم هستیمو...

بپاش بذارم...

(همسر شهید،امین کریمی)

《کانال مــــــــــدافعان حـــــرم اهـل بیـــت

@modafeonharem

دفاع از حرم بر منِ مسلمان شیعه واجب است

سه شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۴۱ ب.ظ


مادر شهید مدافع حرم سید مصطفی صادقی:

می‌گفت:اگر من و امثال من برای دفاع از حرم نرویم چه کسانی بروند؟!دفاع از حرم بر منِ مسلمان شیعه واجب است.خانم زینب(س) آنجا تنهاست،ما اگر مسلمان واقعی هستیم نباید ایشان را تنها بگذاریم...در مرتبه بعدی هم می گفت:سوریه برای نیروهای تکفیری مثل در ورودی است،اگر ما این در ورودی را رها کنیم اگر مراقبش نباشیم،یک روز آنها وارد خانه ما هم میشوند.پسرم اصرار داشت که حتما برود آنجا تا پای آنها به خانه ما نرسد.

 @Agamahmoodreza

حاضرم در عوض دسٺ ڪشیدن ز بہشٺ

بوے پیراهن یوسف بدهد دسٺانم ...

بابای شهید من

روز خواستگاری گفت من دنبال شهادت هستم

سه شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۳۲ ب.ظ

روز خواستگاری گفت: «من دنبال عاقبت‌بخیری و شهادت هستم و دوست دارم همسر آینده‌ام نیز با من هم‌قدم باشد...». ایمان و عشق به اهل بیت (ع) در همان روز خواستگاری در چهره‌اش متبلور بود.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - وقتی پای صحبت‌های خانواده شهدا می‌نشینم، هنوز هم خود را بدهکار نظام می‌دانند. آنها آیه‌های صبوری و استقامت‌اند. قدم گذاشتن در منزل این خانواده‌های معظم، حس زیبا و غریبی است و سخن گفتن با نزدیک‌ترین افرادی که عمری را با شهید گذرانده‌اند نیز زیباتر و غریب‌تر...

دوباره قسمت شد تا گفت‌وگویی با همسر شهید مدافع حرم «عبدالرحیم فیروزآبادی» داشته باشم. همسری که در حال حاضر با دو یادگار شهید عزیز، زندگی خود را با دلتنگی همسرش می‌گذارند. وی برایم در آغاز کلام، از شروع آشنایی‌اش با شهید اینگونه گفت: ازدواج من و عبدالرحیم، کاملاً سنتی بود. روزی که به خواستگاری بنده آمدند، همسر شهیدم گفت: «من دنبال عاقبت‌بخیری و شهادت هستم و دوست دارم همسر آینده‌ام نیز با من هم‌قدم باشد...». ایمان و عشق به اهل بیت (ع) در همان روز خواستگاری در چهره‌اش متبلور بود و با کلام دلنشینش که بوی خدا می‌داد، من را جذب کرد.

در مدت زندگی مشترک خصلت‌های بسیار خوبی از او مشاهده کردم. اخلاق و کردار نیکوی او، محبت‌های بی‌منتش، ساده زیستی‌اش و... که موجب شد تا به امروز بخاطر همه‌ی این خصایص خوبش جای خالی او را هر ثانیه احساس کنم و در دلتنگی‌اش غوطه‌ور باشم. من از عبدالرحیم تماماً خوبی دیدم و دلسوزانه بفکر من و بچه‌ها بود. همین دسته از آدم‌ها هستند که خدا انتخابشان می‌کند تا در کنار خودش منزل بگیرند.

عبدالرحیم نقش پررنگ و فعالی در بسیج داشت. همیشه سعی می‌کرد در همه‌ی مراسمات مذهبی و فرهنگی شرکت کند. جوانان محل را با ترفندهای مختلف به مسجد و بسیج می‌کشاند و به آنها آموزش نظامی می‌داد. دغدغه کار فرهنگی داشت و بدنبال جذب حداکثری نوجوانان و جوانان به مسجد بود.

بیست آبان ماه 94 عازم سوریه شد. من مخالفتی با رفتنش نداشتم، چون اعتقاد و باور هردویمان برای این مسیر یکی بود و اینکه به رفتن و آمدن‌های او عادت داشتم، ولی دفعه آخر به او گفتم که نمی گویم نرو، برو، ولی این دفعه کمی رفتنت را به تاخیر بینداز تا دلتنگی من و بچه‌ها برطرف شود...

یادم هست که رفته بود سوریه، یک هفته از او خبر نداشتم و هیچ تماسی با من در آن مدت نداشت. منزل پدرم بودم که تماس گرفت. از شدت دلتنگی نتوانستنم خودم را کنترل کنم و گریه ام گرفت. آن لحظه دلم می‌خواست عبدالرحیم کنارم می‌بود تا یک دل سیر چهره به چهره با او حرف بزنم...

فاطمه دختر سه ساله‌ام وقتی دلتنگ بابایش می شد، میبردمش زیر نور ماه و به او می گفتم به آسمان نگاه کن و از خدا بخواه که پدرت را سالم برگرداند. سالم برگشت اما جانی در بدن نداشت...

نوع خبر شهادتشان اینگونه بود که مستقیم خبر شهادت را سپاه به من نداد و پدر شوهرم را واسطه قرار داد و به او انتقال دادند. یک روز که با پدر همسرم تماس گرفتن و موضوع را گفتند. او از گفتن خبر شهادت عبدالرحیم خودداری کرد و به من گفت که زخمی شده است. اما آن روز اشک های پنهان مادر و چهره‌های غمگین خانواده باعث شد که بفهمم تمام هستی ام را از دست داده ام...

اکنون من مانده‌ام و دو یادگار شهید و دلتنگی‌هایی که این روزها و شب‌ها انیس من شده است. رفتنش اگرچه برایم بسیار سخت و رنج‌آور است، ولی خوشحالم به آرزویش رسید و در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) جانش را فدا کرد.

دعا کن مرگ‌ من تو بستر نباشه"

سه شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۲۹ ب.ظ


همسر شهید مدافع حرم سعید سیاح طاهری:

روز های آخر میگفت:دعا کن مرگ‌ من تو بستر نباشه"من هم برای ایشان صدقه کنار گذاشتم،روز بعد که آمد متوجه شدم ایشان مجروح شده و به من گفت:"برام از این دعا ها نکن!گلوله توپ کنارم بیوفته ولی عمل نکنه؟ دست بردار و برام ازاین دعاها نکن"

@Agamahmoodreza

شهادت دو مجاهد حزب‌الله لبنان

دوشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۰۹ ب.ظ



لبنان یکی از کشورهایی است که طی 6 سال جنگ سوریه با گروهک‌های تروریستی به‌عنوان یکی از گروه‌های اصلی مقاومت در صحنه مبارزه با تکفیری‌ها حضور داشته است.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، لبنان یکی از کشورهایی است که طی 6 سال جنگ سوریه با گروهک‌های تروریستی به‌عنوان یکی از گروه‌های اصلی مقاومت در صحنه مبارزه با تکفیری‌ها حضور داشته و کنار مجاهدان ایرانی، افغانستانی، پاکستانی، عراقی و سوری در زمره مدافعان حرم اهل بیت(ع) شهدای بسیاری تقدیم جبهه مقاومت کرده است. خط مقاومت اسلامی برای حزب‌الله لبنان که مهمترین و اصلی‌ترین گروه مقاومت این کشور محسوب می‌شود در حال حاضر در دو جبهه نبرد با صهیونیست‌ها در مرز لبنان و نبرد با تکفیری‌ها در سوریه تعریف می‌شود.

طی چند روز گذشته دو تن از رزمندگان حزب‌الله لبنان در جبهه مقاومت اسلامی به شهادت رسیده‌اند:

مجاهد شهید لبنانی «محمد عفیف حمدان» از اهالی شهر کوچک «میس الجبل» است که روز گذشته 13 می 2018 طی عملیاتی در جنوب لبنان به شهادت رسید.

شهید زینبی «محمد عدنان بیز» با نام جهادی «سراج نور الدین» از اهالی شهر کوچک «مشغرة» در منطقه بقاع لبنان است که در 12 می 2018 در درگیری با تروریست‌های تکفیری در دفاع از حرم اهل بیت(ع) به شهادت رسید. او پسر برادر فرمانده شهید لبنان، ابو حسن بیز است که درست یک سال گذشته در راه دفاع از حرم اهل بیت(ع) در سوریه به شهادت رسید. تشییع پیکر مطهر شهید مدافع حرم ابوحسن بعد از تکریم در ضاحیه بیروت در شهر مشغره در 13 می 2017 برگزار شد.

منبع: تسنیم

سالروزولادت شهید میثم مدواری

يكشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۷:۳۳ ب.ظ




هـرڪـسی

یـڪ دلـبر 

جـانـانہ 

 دارد

مــن

تـو را ... 

شهید میثم مدواری

سالروزولادت

@lalehaye_zeynabi

اولین شهید تفحص سوریه

پنجشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۶:۳۰ ب.ظ

اولین شهید تفحص سوریه 

شهید فاطمیون صبور میرزایی (حکمت مددی)

✌️"مُجاٰوِراٰنِ ڪَریٖمِہ ... مُداٰفِعاٰنِ عَقیٰلِہ"

http://eitaa.com/joinchat/




بسم رب الشهدا و صدیقین

 شهید مدافع حرم سرهنگ دوم مهندس مرتضی زرهرن 

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

شهید سرهنگ دوم مرتضی زرهرن در ۱۳۵۸/۴/۲۴ درشهرستان شیروان خراسان شمالی در یک خانواده متدین به دنیا آمد. ایشان بسیار زوددرسن ۱۱سالگی پدرشان را از دست دادند.

توکه خوددرد یتیمی را چشیدی، حالا جگر گوشه هایت بدون تو همان درد را تجربه می کنند . . . 😔

مادر بزرگوارشان با صبر و شکیبایی و باسختی بسیارفرزندانش را به ثمر رساند.

شهیدزرهرن در سال ۱۳۷۸ با راهنمایی خواهرش از طـریق پـذیرش در دانشکده افسری امام علی(ع) بـه خـدمت نـیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در آمد.

بعداز۴سال تحصیل در رشته مهندسی و دانـش اسـتحکامات و گـذرانـدن دوره تکاوری به عنوان یک نیروی زبده ارتشی درتیپ۲۵۸تکاور ذوالفقار شاهرود با سمت فـرمـانـدهی پـست مـهـنـدسی مشغول به

خدمت شد؛ایشان بسیاردر کار خود فردی ساعی وکوشابودودر ماموریت های یگانی بسـیار مـوفق عـمل مـی نمود و خـدمات ارزشمندی در تیپ ۲۵۸ تکاور عرضه کرد.

این شـهید بزرگوار بـه دلیل دارا بودن تخصص کار با مواد منفجره نزدیک به دو سال در مناطق مرزی ایران و عراق دور از خانـواده اش بـه پـاکسازی مـیادین مـین جنگی بـر جـا مـانده از هـشت سال دفاع مقدس مشغول بودند؛ بعد از آن در طول خدمت صادقانه شان در تیپ ۲۵۸ تکاور ذوالفقار در ساخت وساز پادگانی و امور مهندسی رزمی تحقیقات صنعتی و جهاد خـود کفـایی فـعـالـیـت های چـشمگیری داشتند.

ایشان در سال ۱۳۸۳ با عمل به سنت رسول الله ازدواج کرده و دارای دو فرزند به نام های علی و فاطمه هستند.

شهید سرهنگ دوم مهندس مرتضی زرهرن فردی متدین و با اخلاق بودند؛ ایشان دائم الوضو بودند و کار و زندگیش با وقـت نمـازش تـعیین مـیـشد طوری که همیشه براےاداےنمازاول وقت به جماعت در مسجد بتواند حضور داشته باشد.

ایشان علاوه بر اینکه همسری به تمام معنا مهربان و فداکاری بود به عنوان یک پدر برای فرزندانش؛ عاشق آنها بود . . .


شهید زرهرن آنقدر دلبستگی به سید و سالار شهیدان داشت که چندین ماه قبل از اعزام به زیارت امام حسین (ع) و عتبات عالیات شتافته بود.

این سربازولایت مدار رهبر؛ وقتی اذن نائب بر حق مهدی (عج)، مبنی بر حضور مستشاری ارتشیان در جبهه مقاومتی اسلام در سوریه را شنید؛ مشتاقانه ندای رهبرش را لبیک گفت و برای دفاع از آل الله، دفاع از مسلمانان مظلوم و دفاع از کشور عزیزمان؛ کیلومترها دورتر از مرزها آرام و قرار نداشت.

ایشان با ایمانی کامل و یقین به هدف والای دفاع از ناموس اهل بیت پیامبرش؛ با شهامت بسیار و عاشقانه قدم در راه نهاد و با دل و جانش کنار همرزمانش با رشادت های فراوان برای دفاع از حریم خانم زینب (س) عباس وار جنگید.

جگرگوشه هایش علی و فاطمه💖چشم به راهش بودند اما . . .

تکلیفی که بر دوشش احساس میکرد بالاتر از عشق او به خانواده و عزیزانش بود.

سرانجام درروز۲۱ فروردین روز ولادت امام محمدباقر(ع) وسالروز شهادت اسوه و الگویش شهید صیاد شیرازی با افتخار فدایی خانم زینب کبری (س) گردید.

مرتضی جان همانگونه که لبیک یا حسـین و یـا زینـب گفتی و سرباز خادم رهـبرت بـودی و بـا رشـادت در جـبهه ی مـقـاومـت اسـلامی جـنگیدی؛من هم با افتخاروزینب وارفرزندانمان علی وفاطمه را همانند بانوی حماسه ساز کربلا در خط راستین شهدا و امام شهدا به حول و قوه الهی تربیت می کنم، لطفا فقط دعایم کن.

مزاراین شهیدبزرگوارواقع در خراسان شمالی، شهرستان شیروان همجوار برادر آقا امام رضا(ع) در گلزار شهدای شهر زیارت واقع شده است.

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند 

در شگفتم من؛ نمی پاشد زِهَم دنیا چرا؟

شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر 

این سفر راه قیامت می روی تنها چرا؟

به قلم همسر شهید زرهرن

@MolazemanHaram69


شهیدمدافع حرم جاویدالاثر

بسیجی علے بیات 

تاریخ شهادت:۱۳۹۵/۱/۲۴

محل شهادت:سوریه حلب

پای درددلش که مینشینی ،حرف دلش احیاء امربه معروف و نهی از منکر و جذب حداکثری بود، یعنی همان حرف های رهبرش همان که بعد از نماز های اول وقتش او را دعا میکرد و غصه تنهایی اش را میخورد.

 علـیرضا در هـر زمـان دنـبال شـناخت تکلیفش بود و انجام آن به نحو احسن ، به قول خودش مثل سلمان فارسی!

یک روز کار فرهنگی ، یک روز روشنگری و مبارزه برعلیه غبار فتنه۸۸ یـک روز امـداد رسـانی بـه بیـماران در

اورژانس و امروز هم دفاع از حریم آل الله و فریاد رسی از مظلوم.

در سپاه محمد (ص) آموزش میبیند، اما حضرت زهرا (سلام الله) او را برای سپاه خویش تربیت کرده است سپاه فاطمیون 

و مزاری فاطمی که نشانی از مزارش نیست....

جاماندگان قافله شهدا

 @jamondegan