مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

"شهید مدافع محمد هادی نژاد"

سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۵:۰۱ ب.ظ

در یکی از روستاهای اطراف آغاجری، مدرسه ای وجود داشت که در سال 1342 ساخته شده بود و از 10 سال قبل تا امروز به دلیل تخریب کاملا متروکه شده بود. در آن روستا با همکاری محمد یک اردوی جهادی برگزار و مدرسه را به طور کامل بازسازی کردیم. بزرگ آن ده یکی از شیوخ عرب بود. اعراب به طور کلی انسان های مهمان نوازی هستند و برای پذیرایی از مهمانشان سنگ تمام می گذارند. شیخ این ده برای تشکر از بچه های جهادی ضیافت شام مفصلی ترتیب داد. وقتی در مجلس او حاضر شدیم متوجه شدیم محمد نیامده. بعدا محمد را دیدم و علت غیبتش را پرسیدم. گفت مگر ما چه کار کرده ایم که چنین تدارکی برایمان دیده اند. این را می گفت و بیسکویت ساقه طلایی اش را می خورد...



عاشورایی بودن

سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۵۹ ب.ظ


‎می گفت: بهداری جلوی خونه ی ما بود و روز تاسوعا مجروحین و شهدا رو می دیدیم می آوردند تو بهداری، روز عجیبی بود ... . گفت: فردا صبح تو اتاق نشسته بودم و دیدم بچه ها همش در رفت و آمدن رفتم بیرون میثم و مالک رو دیدم که گِل درست کردن و صبح عاشورایی دارن بچه ها رو برای عزاداری آماده میکنن قدیر هم که طبق معمول داشت فیلم میگرفت و روی فیلمش حرف میزد و میخندید عمار هم رسید و گفت تو این گل از خاک تربت هم میریزنا! مالک گفت با میثم این گل و از خاکی که جلوی بهداری با خون شهدای دیروز معطر شده بود و یه کم تربت اباعبدالله درست کردیم،  و شروع کرد سر بچه ها رو گِل مالیدن قدیر فیلم میگرفت و بچه ها گاهی یاحسینی میگفتن و گاهی میخندیدن و گاهی سر به سر هم میذاشتن یکی گفت، علی (روح الله) کجاست یکی دیگه گفت بازم رفته جلو تاکتیک یگان در محاصره رو اجرا کنه عمار گفت محاسن بچه ها رو هم گل بذارید یکی دیگه گفت رو سینه بچه ها هم به یاد دستای عباس نقش دست بذارید خلاصه میگفتن و میخندیدن و از اربابشون یاد میکردن... . عاشورا بود عاشورایی بودن ... 

‎"برگرفته از صفحه یکى از دوستان شهید"

مراسم وداع با شهید مسافر

سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۴۸ ب.ظ




از شام بلا آمده ای روضه بخوانی

رفتی که خودت را به شهیدان برسانی

وداع دوستان با پیکرشهید سعید مسافر.


پیام سید ابراهیم

سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۴۶ ب.ظ

نحوه شهادت فاتحان العیس

سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۴۰ ب.ظ



در تاریخ ۲۱ آبان مصادف با روز آخرمحـــرم شب اول صفر  شب جمعه این  چهار شهید بزرگوار باهم به شهادت میرسند در حومه شهر حلب دوازه العیس بعد از  اذان مغرب 

شهید احمد اعطایی

‌ شهید مسعود عسگری

شهید محمدرضا دهقان

شهید سید مصطفی موسوی

در حین عملیات با عده ایی از رزمنده ها روستایی که توش بودن آزاد کرده بودند و در حال پاکسازی کامل نشده بود این چهار شهید از بقیه جلو تر داشتند حرکت میکردن ولی جدا نبودند از بقیه همرزمان، تا اینکه میرسند به یه عده داعشی ،این  ۴ نفر رو با این سلاح هایی که هواپیما میزنن (ضد هوایی) و توپ ۲۳ که خیلی بزرگ هست، روی یه سری ماشین نصب کردن و لوله رو کوتاه کردن، با اون سلاح اینا رو به رگبــــــــــار میبندن، تا جایی که اطلاع دارم شهید عسگری پایین تنشون رو از دست میدن و دودستانشون  و چشم چپشون تخلیه میشه  شهید موسوی 20 ساله هم یه تیر توی گلوشون میخوره  توپ ۲۳ و صلاحاشون خیلی بزرگ بوده، شهید احمد عطایی تیر به پهلو هاشون میخوره ، شهید دهقان هم به شهادت میرسد به دلیل شرایطی توضیح نمیدهیم، بقیه بچه ها چون عقب تر به فاصله پنج متر بودن پشت دیوار پناه میگیرند و به شهادت نمیرسند ولی شهادت نصیب این چهار شهید بزرگوار میشود

منَ الغَریب، إلی الحَبیب…

بانک اطلاعات شهدای مدافع حـــــــرم 

@Shohadaye_Modafe_Haram

شهادت سه مدافع حرم

سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۲۹ ب.ظ

مدافع حرم محمدباقر مهردادی

در دفاع از حرم های مطهر،در سوریه به دست تروریست های تکفیری به شهادت رسید.

فاطمیون

کانال رسمی سرداران«فاطمیون»

 @Sh_fatemi 


بسم رب الشهدا والصدیقین

مدافع حرم، سید احسان میر سیار، دردفاع از حرمهای مطهر و حریم اهل بیت (ع) و تامین امنیت ملی کشورمان، بدست تروریست های تکفیری، در سوریه به شهادت رسید و آسمانی شد.

سید احسان میر سیار از رزمندگان سپاه حضرت محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ 

این شهید عزیز در 22 بهمن 94 همراه با سردار رشید اسلام رضا فرزانه و فلاح بیشه به دست تکفیری های تروریست به شهادت رسید اما به علت عدم همکاری در تحویل پیکر مطهر وی، خبر شهادت وی به تازگی مورد تأیید سپاه قرار گرفت.

@modafein_haram_ir

@modafein_haram_ir       


پنجمین افتخاری دیگر برای استان چهار محال بختیاری 

     بسم رب الشهدا والصدیقین

مدافع حرم، سرهنگ علی طاهری سرتشنیزی، دردفاع از حرمهای مطهر و حریم اهل بیت (ع) و تامین امنیت ملی کشورمان، بدست تروریست های تکفیری، در سوریه به شهادت رسید و آسمانی شد.

مراسم تشییع پیکر پاک این شهید والامقام، روز چهارشنبه، ١٨ فروردین ٩٤، ساعت نه صبح، از فلکه آبی تا امامزاده شهرکرد برگزار می شود . 

@modafein_haram_ir

@modafein_haram_ir     

شهید محسن الهی

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۵۷ ب.ظ

خبر آمد خبری در راه است 

 بسم رب الشهدا و الصدیقین 

«الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ»

.

لاله های سرخ زینبی . . . 

 مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها  محسن الهی ازاستهبان فارس در راه دفاع از حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب ( سلام الله علیها ) به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

کانال سنگرشهدا 

@sangarshohada 

شهید مدافع حرم محمدرضا عسگری فرد

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۴۹ ب.ظ


شهیدی که هیچ وقت نماز جماعتش ترک نمیشد

و ۲۰سال نماز صبحش را در مسجد خواند

شهادت محرم۹۴

@Shohadaye_Modafe_Haram 

فرزند شهید همت: هیچ چیر به اندازه سایه بابا نمی ارزد

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۴۴ ب.ظ


 محمدمهدی همت فرزند شهید ابراهیم همت در یادداشتی که برای روزنامه همشهری نوشته به موضوع شهدای مدافع حرم و فرزندان آنها اشاره کرده است. متن این یادداشت را  در ادامه می‌خوانید:

من "محمد مهدی همت" ام، فرزند شهید حاج "محمد ابراهیم همت" و البته به این میراث داری افتخار می کنم.

سرم بلند است که من را به نام سردار پر آوازه جبهه های ایران می شناسند. قبول دارم که فقط فرزند یک آدم خوب بودن مساوی خوبی نیست و هر کسی را به کارنامه خودش می سنجند، اما این را هم باید صادقانه بگویم که وقتی نام پدرم را می شنوم و من را هم نام او صدا می کنند، احساس غرور می کنم، این اما تمام ماجرا نیست.

در همه این سال هایی که معنای پدر نداشتن را فهمیده ام، بیش از همه به آنهایی فکر کرده ام که مثل من تنها از پدرشان چند عکس قدیمی دارند. آنهایی که کسی نام پدرشان را آنچنان نمی آورد و حتی کوچه ای بن بست هم به نام پدرشان نیست تا حداقل دل شان را به یک تابلوی آبی خوش کنند.

همیشه وقتی به خاطر نام پدرم احساس غرور کرده ام، کمی بعد شرمنده «بچه شهید» هایی شده ام که همه سهم شان از شهادت پدر گاهی تنها طعنه اطرافیان بوده که بی کنکور دانشگاه رفته اید و خانه و ماشین مجانی گرفته اید و هزار داستانی که مثل افسانه ها دهان به دهان می چرخد.

من شرمنده فرزندان شهدایی هستم که کسی برای پدرشان سالگرد نمی گیرد، زنگ خانه شان را نمی زند و احوال شان را نمی پرسد و مثل من بی کسی را با طعم طعنه می چشند. دیروز سالروز تولد حاجی بود. روز قبل ترش هم خواهرش به دیدار شهید همت و فرزند شهیدش رفت.

خیلی ها مثل همیشه لطف داشتند و به یاد شهید همت بودند. از هم رزم هایی که هنوز خاکی اند تا نوجوان هایی که نصف من هم سن و سال ندارند و عکس پدرم را مثل قهرمانی در صفحات شان گذاشته بودند. توی صفحه من در اینستاگرام خیلی ها محبت کرده اند، خیلی ها تماس گرفته اند، پیام داده اند و من دلم قرص می شود از این همه محبت. بماند که خیلی ها که صندلی شان را مدیون خون شهدا هستند این روزها را فراموش کرده اند. آن شرمندگی که حرفش را زدم به جای خود، اما امسال بغضی توی گلویم هست که بیشتر از همیشه آزارم می دهد. این روزها من به «بچه شهید»هایی فکر می کنم که پدرشان مظلومانه شهید می شوند و خیلی ها شاید حواس شان نباشد. حالا چند وقتی هست که هر روز خبر شهادت یکی از مدافعان حرم را برایمان می آورند، ما هم خبرش را در یک گروه تلگرام می خوانیم و تمام.

به همین سادگی که من نوشتم و به همین سادگی که شما خواندید در گوشه ای از این سرزمین، کودکی بی پدر می شود. تعارف چرا؟ شما هم شاید شنیده اید که می گویند عده ای پول می گیرند تا بروند سوریه بجنگند، درست مثل همان هایی که می گویند بچه شهید ها خانه مجانی می گیرند. می خواهم فریاد بزنم و به همه بگویم من که محمد مهدی همت هستم هیچ کدام از این مواهب را به چشم ندیده ام، آن بی نام و نشان تر ها که بماند. دلم می خواهد کاری کنم همه این آدم ها بدانند هیچ چیز در این دنیا به اندازه «سایه بابا» نمی ارزد، دلم می خواهد برایشان از «حسین شاکری» بگویم که زن و بچه اش را اینجا گذاشت و رفت تا کیلومتر ها دورتر از اینجا، برای ما بجنگند و دست آخر هم به شهادت رسید، دلم می خواهد دست همه این بچه شهید ها را یکی یکی ببوسم و بگویم : من، محمد مهدی همت، شرمنده همه شما هستم. شرمنده ام که مثل شما هستم و خیلی ها حتی برای عکس یادگاری هم سراغی از خانواده شهید نمی گیرند.

منبع: سایت جام نیوز

شهادت چهار مدافع ایرانی

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۳۱ ب.ظ


مدافع حرم  ابوذر غواصی به شهدای حرم پیوست

شهرستان فسا

 مدافع حـــــرم حیدر ابراهیم خانی به شهدای مدافع حـــــرم پیوست، شهادتت مبارک 

استان همدان

 مدافع حـــــرم ماشالله شمسه به شهدای حرم پیوست

شهادتت مبارڪ 

بروجرد

مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها مصطفی تاش موسی  در راه دفاع ازحرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب س به درجه رفیع شهادت نائل شد.

بانک اطلاعات شهدای مدافع حرم 

@Shohadaye_Modafe_Haram 

شهید مدافع حرم محمد خضر الکبش (حزب الله لبنان)

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۲۱ ب.ظ

محمدخضر الکبش فرزند شیخ الکبش از علمای اهل سنت لبنان در جریان مبارزه با تروریستهای تکفیری در سوریه به شهادت رسید.

@Shohadaye_Modafe_Haram 

خاطره ای از شهید مصطفی صدرزاده

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۱۸ ب.ظ



بادوستان رفته بودیم عیادت سید، همان موقعی که تیر به پهلویش خورده بود.

با اشاره به طبقه بالای بیمارستان که محمد علی چند روز پیش در آنجا به دنیا آمده بود، گفت:(او هم شهید می شود)

ماجرا را اینگونه تعریف کرد:

دیدم که بچه ام دارد از دست می رود و قرار نیست که به دنیا بیاید.گفتم نمی شود که بماند؟؟

گفتند:می شود به شهادتش راضی شوی، می ماند

وماند...

شیخ محسن(همرزم شهید)

@sarband_yazahra313

سخن مدافعان (حرم محل امن ماست)

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۱۴ ب.ظ


‎می گفت: من نمیدونم چرا مردم به ما میگن مدافع حرم (من تعجب کردم) گفتم بهش: خب معلوم چرا. شما ها از همچیزتون گذشتین و میرین تو مملکت غریب از حریم اسلام دفاع میکنید ... (سرش رو انداخت پایین بغضش ترکید ...) گفت: تا حالا زیارت جامعه کبیرة خوندی  منم بهش گفتم آره خب ... گفت یه فرازش هست که میگه

( واَمنَ مَن لَجَاَاِلیکم ...)  گفتم :آره  گفت به معنیش توجه کردی  گفتم: چطور؟ معلومه دیگه یه جمله ی ساده است  گفت: نه داداش جون، مردم فکر میکنن که ماها میریم و امنیت حرم رو حفظ میکنیم ولی نمیدونن که حرم محل امن ماست ما اونجا فقط بازی میکنیم  مدافع حرم لفظ خیلی بزرگیه  می گفت ابی عبدالله (ع) لحظات آخر عمرشون مدافع حرم بودن،  این حرفا رو که میزد من همین طور مبهوت حرفاش شده بودم  دیدم راست میگه اهل بیت هستن که ازشون حمایت میکنن بقول خودش اونا فقط اونجا بازی میکنن  و اینکه امن ترین پناهگاه ما حرم است هر چند که در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

"نقل از صفحه یکى از دوستان شهید"


ای مولای ما...

همان روز که در کوچه ها فاطمه سیلی خورد، به ما فهماند؛ پای علی ایستادن آسان نیست... راه ولایت پُر است از راهزنانی که در طمعِ ایمان مردمان نشسته اند،  یک روز قیمت امامشان چند سکه طلاست، 

یک روز گندمِ ری و یک روز...... نمی دانم امروز شما را به چه فروخته اند که حرف هایت را نمی شنوند و هشدارهایت را نمی فهمند... چقدر شبیهِ مولایت شده ای آقای من... خطبه هایی که می خواند و گوش هایی که نمی شنید.. یک روز جانِ مسلمین را بهانه کردند تا علی را از نبرد با دشمن منصرف کنند .

و امروز، نانِ مسلمین را... پای علی ایستادن آسان نیست، فاطمی باید بود تا که فهمید... پای تو ایستاده ایم آقاجان، 

حتی اگر همهٔ آنها که روزی در کنارت بودند 

گوشه عزلت برگزیدند و عافیت طلبی پیشه کردند و شدند طلحه و زبیر زمان.... و دیگر به خطرهایی که اسلام را تهدید می کند! کاری نداشته اند،  که تاریخ، پُـر است از داستانِ جاماندنِ اینان...

پای تو ایستاده ایم، حتی اگر نیاز باشد قرمزیِ خونمان، خط های قرمزت را بیش از پیش یک به یک پر رنگ تر و رنگین تر کند.. پای تو ایستاده ایم همچون شهیدانمان...

  اما دلمان می لرزد،  می لرزد هروقت، تنهاییت را فریاد می زنی، دلم می لرزد وقتی می گویی: خسته نمی شوی از گفتن این حرفها، 

تنم لرزید وقتی جانباز سرافراز کشورم فریاد زد:(( که به آقا بگوئید از رفتن حرف نزند,به ولله از دیشب به قلبم فشار آمده))

حرف رفتن نزنید ای مایه مباهات... ما همه عمار توییم ..

 این را آویزه گوششان کنند که صبر می کنیم به فرمان شما، و بساطشان را جمع می کنیم

 آن روز که فرمانتان بر چیز دیگری رقم بخورد.......

حضرت ماه ما هرچه که داریم پای ولایت میدهیم جان که برای شما قابلی ندارد...

رهبرم من تکیه گاهم را همسر جوانم را ،پدر دختر یک ساله ام را برای اطاعت امر شما  که فرمودید دفاع از اسلام مرز ندارد با جان و دل راهی سرزمین عشق سوریه کردم...

او جانش را فدای ولایت کرد و  وصیتش هم این بود که  بی قید و شرط تا آخرین لحظه پشتیبان ولایت باشیم... 

 تا آخرین قطره خونمان پای ولایت ایستاده ایم ای مقتدای من...

 ما این درس را از مادرمان گرفته ایم که پای ولایت از جان و مال خود گذشتن آن حساب است ای نور چشم مسلمین...

شهادت دو مدافع گیلانی

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۴:۰۶ ب.ظ

دو تن از پاسداران حرم حضرت زینب س برادران (سعید مسافری و جمال رضی) در منطقه حلب به درجه شهادت نائل شدند

شهادت دوروز پیش

ساعت دو بامداد

اهل استان گیلان

@Shohadaye_Modafe_Haram