هدیه رهبر انقلاب به خانواده شهید خاوری (حجت)
شب گذشته چفیه متبرک و قرآن دست نویس شده توسط مقام معظم رهبری به دستان پر برکت ایشان به خانواده شهید مدافع حرم سردار محمدرضا خاوری(حجت) اهدا شد.
سردار شهید حجت
@shahid_hojjat
شب گذشته چفیه متبرک و قرآن دست نویس شده توسط مقام معظم رهبری به دستان پر برکت ایشان به خانواده شهید مدافع حرم سردار محمدرضا خاوری(حجت) اهدا شد.
سردار شهید حجت
@shahid_hojjat
من مصطفایی دیگرم
چالش ح مثل حجاب
تو مدافع حرم
من مدافع حجاب
ارسالی از کاربران
نام مستعار محجوبه
بسم رب الشهید
با سلام به جوانترین شهید مدافع حرم
آقاسید مصطفی موسوی
روحت شاد...
احسنت و بارک الله بر آن مادری که تو را در دامان خود بزرگ کرد!
مرحبا بر آن پدری که از دسترنج حلالش نوش جان کردی و قامت صاف کردی!
خوشا آن خانواده ای که در آن رشد کردی و خوشا آن خانه ای که چهار دیوارش تو را در خود محفوظ داشت. مثل گنجی بود در صندوق و خدا کشف کرد و تو را از جدا کرد و میان خوبان گذاشت.
ای خوب من و ای گنج من!
با گذشت هزار و اندی از ولادت و شهادت بزرگ بانوی برتر دو جهان که بی نام و نشان در دل بقیع مدفون شد، هنوز هم عدو از یادگارش هراس دارد. هنوز هم از چادر خاکی زهرای مظلومه می ترسد. هنوز هم از چند متر پارچه سیاه می ترسد!!!
سید مصطفی عزیز ببین مادرت قرن ها با آن یادگارش چه غوغایی کرد! حال که تو هنوز اولین سال شهادتت هم از راه نرسیده این همه دل و روح و ذهن را مجذوب خود کردی و با جسارت زینبی و نیت زهرایی ات به خیل خوبان پیوستی. من چه دارم که در برابر این جسارت و نیتت تقدیم کنم؟!جز شرمندگی! گرچه تو از من شرم نمیخواهی و مثل تو شدن را می خواهی و من در برابر قطره های خون سرخ تو بر جبینم قطره های عرق شرم است.
میخواهم مثل تو شدن را تمرین کنم و من هم مدافع حجاب شوم. کمترین کاری که در عمل می توانم انجام دهم و آن حفظ حجاب است. از حجاب می گویم چون مهم تر است. چون خار در چشم و استخوان در گلوی دشمن است. از چادر که حجاب اکمل است حمایت می کنم و می شوم بانوی محجوبه.
و باز روحت شاد که زینبی شدن در قرن بیست و یک را فریاد نزدی. عمل کردی!!!!
چیزی که درد مشترک آدمیان این قرن است!
دست من را بگیر تا مثل تو شوم.
محجوبه و مدافعه حرم
حول حالنا الی احسن الحال
کــــــــــانال شهید
جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی
@shahidmoosavi
این شهید با آمادگی کامل رفت بسوی شهادت انگار میدانست که لباس تک سایز شهادت اندازه اش شده ، نامه ای از شهید بجا مانده که زیر نامه نوشته بود یادگاری از شهید محمد کلانتری
محل شهادت دمشق دخانیه
تاریخ شهادت 20 شهریور 1393
مزارش در گلزار شهدای بهشت زهرا قطعه 50 واقع شده
منبع:
@sh_fatemi
در سوریه عملیات محرم( ازآزادسازی خانطومام ) 29اذر ۹۴ شهید شدن بر اثر اصابت ترکش نارنجک پهلو و قلب....
شهید لطفی پس از مدتها مشقت و دوندگی بالاخره توانست نام خود را در لیست مدافعان دفاع از حرم زینب س قرار دهد و به شهر عشق،زینبیه دمشق اعزام شود.
و در تاریخ 29 آذرماه در خالدیه سوریه در یک عملیات موفق که به تثبیت شهر منجر شد در حالی که ذکر و رجز اهل بیت را با صدای رسا میخواند تعداد زیادی از تکفیری ها را به هلاکت رساند،تکفیری های کور دل به دلیل تعداد بالای تلفات در صدد برامدن تا از تلفات بیشتر جلوگیری کنند که در این موقع تعدادی از تکفیری های سعودی اسراییلی ناجوان مردانه به اتاق خانه محل استقرار شهید لطفی نزدیک شده و دو نارنجک به داخل اتاق انداختند که شهید لطفی یک نارجک را شجاعانه به طرف تکفیری ها برگرداند ولی نارنجک دوم در همان لحظه منفجر شد و شهید لطفی به فیض شهادت در راه دفاع از حرم عمه سادات نائل گشت.
منیع:
@Shohadaye_Modafe_Haram
به نقل از پدر شهید سامانلو
شنیدم که می گفت سعید عادت داشت هر موقع به من می رسید به نشانه احترام دستم را می بوسید۰ یک روز جای بودیم و سعید بعد از احوال پرسی رفت ۰ شب به من زنگ زد یا پیامک زد و گفت پدر جان عذرخواهی می کنم امروز دستتان را نبوسیدم۰ نگاه کردم دیدم آنجا تعدادی از فرزندان شهدا هستند احتمال دادم که آنها از این کارمن حسرت بخورند و ناراحت شوند۰
آری این است سبک زندگی شهدا....
شــــــــــهادت۱۶بهمن۹۴
لشکر علی ابن ابیطالب قم
منبع:
کانال سنگر شهدا
@sangarshohada
8 ماه قبل ، به تاریخ 17 تیر 1394 شمسی، اهالی روستای «عدشیت»(واقع در جنوب «لبنان» و از توابع «نبطیه») پیکر یکی از جوانانِ رزمندهی خود را که در جبههی دفاع از حرمِ بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) شربت شهادت نوشیده بود، تشییع کرد. این مدافعِ حرم، «محمد علی ضعون»(متولد 11 دی 1369 شمسی) نام داشت.
هنگام تشییع «محمد»، برادرش «یاسر»، در حالی که لباس رزم بر تن داشت و سلاحی حمایل کرده بود، ناگهان رو تابوتِ او پرید و با شعارهای حماسی و سوگواری غرورآمیزی، دقایقی چند، حال و هوایی خاص به مراسم تشییع بخشید. چهرهی «یاسر» در عکس هایی که از وی منتشر شد، به خوبی نشان دهندهی عطش وی برای پیوستن به برادر بود.
دو روز قبل، سرانجام «یاسر علی ضعون» به آرزوی خود رسید و در نبرد با «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» در «سوریه» خلعت شهادت پوشید.
اهالی روستای «عدشیت» روز گذشته، در حالی پیکرِ «یاسر» را تشییع کردند که هنوز خاطرهی تشییع برادرِ او «محمد» و سوگواری پرشکوه «یاسر» بر فرازِ تابوت برادرش را در ذهن داشتند.
منبع
سایت جام نیوز
محل زندگی:دزفول
تاریخ تولد:۱۳۶۴
محل شهادت:نبل و الزهرا
شهادت:۱۳۹۴/۱۱/۱۳
محل دفن:دزفول خوزستان
منبع:
@fadaeianharam
هادی شجاع هستم...
پاسدار انقلاب اسلامی...
به راستی که آنها پاسداری را تکلیف میدانستند...
کانال شهید مدافع حرم حاج هادی شجاع
@hadishoja
زندگی نامه شهید علی امرایی
دی ماه 1364برای خانواده اقای غلامرضا امرایی روز مبارک ومیمونی بود.
زیرا در این روز نوزادی پا به این دنیا گذاشت که سرانجامش این شد که فدایی راهی بشود که حیات طیبه و واقعی درآن هست..
هم تو آمدی
هم برف
شهر سفید بخت شد
تکرار تاریخ ..عباس زینب(س) ..همان چیزی که همه از ازل آرزوی پا نهادن در رکاب این #شجره_مبارکه را داشته ودارند.✨
دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از این لذت چشم به راهی
این نوزاد مبارک را به عشق امیرالمومن علی نام نهادند
شاید درآن روز ها کسی حتی به ذهنش خطور نمی کرد که روزی اودر عرصه دفاع از اهل بیت امیر المومنین مانند عباس(ع)سر دهد وپیکرش اربا اربا شود.
همانطوری که حضرت علی اکبر (ع) در راه دفاع از حریم امامت وولایت اربا اربا شد.
شاید کسی فکر نمی کرد کسی که چیزی از جنگ به خاطر ندارد به این سرعت خود را به قافله کربلاییان وشهیدان برساند.
پاسدار حرم خواهر عشقیم / تا روز ابد مدافع شهر دمشقیم
این نتیجه لقمه حلال ونوع تربیت اوست که سرنوشت او را رقم زد...
روحشان شاد ان شاء الله
کانال شهیدمدافع حرم عمه سادات
شهید محمودرضا بیضائی
@Beyzai_ChanneL
تاریخ شهادت۹۴/۱۱/۱۳
شهادت حین عملیات ازادسازی نبل والزهرا
محل شهادت روستای حردتین شمال حلب
تکاوران تیپ امام سجادع کازرون
منیع:
@Shohadaye_Modafe_Haram
فرزند شهید:
من خانواده را بیست و دوم بهمن به راهپیمایی بردم و بعدازآن رفتیم مرند. من بیست و سوم کار داشتم و برگشتم. در خانه تنها بودم. صبح بعد از نماز تازه میخواستم بخوابم که تلگرام را باز کردم تا ببینم چه خبر است. دیدم نوشته شهادت حاج عباس را تبریک و تسلیت عرض مینماییم. من زیاد اهمیت ندادم و گفتم حتماً فرد دیگری است. دو دقیقه بعد آقای سعدیان که طلبه و پاسدار هستند از قم با من تماس گرفتند که امیر حالت چطور است؟ خوبی؟ گفتم: «تشکر حاجی، ولی کمی زود نیست؟ ساعت شش صبح است!» گفت: «هیچی، فقط زنگ زدم حالت را بپرسم!» من آن موقع متوجه نشدم. چند تا از دوستان دیگرم هم تماس گرفتند ولی من متوجه نمیشدم. بعدازآن من به مرند رفتم. همراه داییام بودم که به او زنگ زدند که حاجی حرفی که شنیدهایم صحت دارد یا نه؟ داییام گفت: «چه حرفی؟» گفتند: «حاج عباس شهید شده است؟» بهیکبار به دایی شوک وارد شد و سمتی از بدنش که بیحس است، لرزید. گفتم: «چه شد دایی؟» خودم هم شنیدم که چه گفت. دایی پرسید: «تو را به خدا از کجا شنیدهای؟» و مامان هم شنید. من به یکی از همکاران بابا زنگ زدم. گفت: «هنوز معلوم نیست. پنجاه، پنجاه است که شهید یا جانباز است». تا شب مردم میآمدند و تسلیت و تبریک میگفتند. ساعت دوازده شد. به مامان گفتم: «بیایید به تبریز برویم، اگر شهید شده باشد پیکرش را میآورند و اگر مجروح باشد ما را به تهران میبرند.» فردا صبح یکی از فامیل زنگ زد که امیر برایت آدرس فایل اینترنتی میفرستم برو و به آن نگاه کن. من به خانه رسیدم. لپ تاب را باز کردم و دیدم بله بابا شهید شده است و چهار نفر هم بالای سرش هستند.
به این فکر کردیم که با چه هدفی رفته است. به ما گفتند که پول و مهمات میخواهند تا پیکر را تحویل دهند. امیر گفت: «مامان، بابا برای چه رفته است؟ بابا به ما چه گفته و رفته است؟ اگر ما به خاطر پیکر بابا آنچه را که میخواهند به آنها بدهیم، چه فرقی میکند؟ فردا چند خانواده دیگر مثل ما داغدار میشوند.» اوایل برایمان خیلی سخت بود؛ ولی گفتیم کار درست این است که تحمل کنیم و صبور باشیم. او همیشه میگفت و میخنداند، ولی در آخر شهادت میخواست. از اولین روز زندگیمان تا آخر، به دنبال شهادت بود. نیت او از اول شهادت بود و اگر خدایی نکرده در بستر فوت میکرد، برایش خیلی سخت بود. خودمان را راضی کردیم که خودش رفته است و پیکرش را هم هدیه دادیم.
برای بچهها سختتر هم بود. اسراء هنوز هم قبول نکرده است. اسراء لحظهبهلحظه زندگیاش در فکر برگشتن پیکر پدرش است. آن روز یک روحانی تعریف میکرد که عباس آقا را در خوابدیده است. اسرا به او گفت: «عمو به بابا بگو به خواب من هم بیاید؛ اگر نه، حداقل پیکرش برگردد.»
منبع: کانال شهید بیضایی
شهید حجتالاسلام والمسلمین محمود کلانی
اولین روحانی شهید مدافع حرم که کاملا فراموش شده
همه فکر میکردند که اولین شهید روحانی شهید مالامیری هست اما این دوسال زود تر از مالامیری شهید شدند
ولادت 1363
شهادت 3 شهریور 1392
مزارش در گلزارشهدای بهشت رضا مشهد می باشد
@sh_fatemi
باباجونم سلام
حرف زیاد دارم برات بنویسم ولی وقت ندارم و این تکفیریها دارن میان جلو باید کار رو شروع کنم. الان زیر آتیش سنگین هستم فقط میگم دوستون دارم حلالم کنید. لقمه حلال شما جواب داد، سرتون رو بلند کنید، خواهشا یه وقت تو مراسمهای من لباس مشکی نپوشیدا!
منبع:
@sh_modafeaneqom
سید آدم بسیار شوخ طبعی بود تو سراج یه آچار فرانسه داشتیم کارای برق رو انجام میداد یه هفته ای بود علافش بودم بیاد دیش اتاق رو درست کنه بتونیم کانالهای ایران رو بگیریم نیومد که نیومد سید هم دلش به حال پای افلیج من که رو تخت افتاده بودم سوخت و رفت رو پشت بوم یه ساعت دیشرو اینور اونور میکرد خبری از تصویر نبود اخر که جناب مهندس برق تشریف اورد فهمیدیم رو دیش ال ان بی نداشته.
سید هم واسه این که کم نیاره گفت سیمش باید به خدا وصل باشه پس ما سید ها چه کاره ایم ال ان بی سوسول بازیه کانالهای ایران رو نمیگیره.
شهید سید مجتبی حسینی
از مدافعین حرم تیپ فاطمیون
شهادت اطراف حلب
مزار بهشت حضرت معصومه، قم، قطعه ۳۰
منبع:
@parastohaie_ashegh313