مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

مدافعان حرم (پروانه های شهر دمشق)

در این وبلاگ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) معرفی می شوند.

در این وبلاگ سعی می شود با معرفی شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، گوشه ای از رشادت های این غیور مردان به تصویر کشیده شود.

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱۶۳ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است


بسم رب الشهداء

"بارزترین خصوصیات اخلاقى" ...

بسیار خوش‌اخلاق و خوش‌خنده بود. اصلاً خنده از لبانش کنار نمی‌رفت. مردی بسیار اجتماعی بود و چون در طبیعت بزرگ شده بود، همیشه عاشق بودن در طبیعت بود. بارها به او گفتم که برای زندگی از لواسان به تهران برویم اما می‌گفت آیا دلت می‌آید که باغ و گل ودرخت را رها کنیم و در دود و دم تهران زندگی کنیم؟ همیشه سرگرم کاری بود. هیچ‌گاه نشد که شهید را تنها و بدون کاری به حال خود ببینم. حتی زمانی که میهمانی می‌رفتیم و هیچ کاری نداشتیم، خود را با بچه‌ها سرگرم می‌کرد، برایشان کتاب یا شعر یا قرآن می‌خواند و به آنها هدایایی می‌داد تا تشویق شوند و به کتابخوانی و قرائت قرآن علاقه‌مند گردند. شهید به زیردستان خود و سربازانش بسیار احترام می‌گذاشت و تا آنجایی که می‌توانست به آنها کمک می‌کرد. هرگز به خاطر اینکه فرمانده بود از کمک به سربازان دریغ نکرد. بسیار متواضع و فروتن بود؛ به‌نحوی که همسایه‌ها بعد از شهادتش متوجه شدند که کمال چه شغلی داشته و به عنوان یک فرمانده چقدر به مردم و میهن خدمت کرده است.

"مجروحیت" ...

اسفند سال ۹۲ کمال شیرخانی برای اولین بار عاز سوریه شد. چون دم عید بود، از او خواستم که مأموریت را به بعد از عید موکول کند اما قبول نکرد و گفت که بسیاری از بچه‌ها عازم سوریه شده‌اند و به نیرو نیاز دارند. دیگر اعتراضی نکردم. چون مدام به مأموریت می‌رفت، تقریباً به نبودن‌هایش عادت داشتیم. اما وقتی که بازمی‌گشت، همه وقتش را به من و بچه‌ها اختصاص می‌داد؛ تا حدی که روزهای نبودنش را از یاد می‌بردیم. اسفند برای مأموریتی دو ماهه عازم سوریه شد اما فروردین سال بعد به دلیل مجروحیت بازگشت. شهید کمال از اینکه او را به خاطر زخمی‌بودنش بازگردانده بودند، بسیار ناراحت بود. یک ماه و نیم بعد از بازگشت از سوریه، مسأله جنگ عراق شدت بیشتری گرفت.

شهادت" ...

هفتم تیر ماه سال ۹۳ به قصد سامرای عراق عازم این کشور شد. تقریباً سومین روز ماه مبارک رمضان بود. چون هر سال کمال ماه رمضان کنار ما بود، باز هم اعتراض کردم که اگر می‌شود بعد از ماه رمضان به مأموریت برو اما گفت امکان ندارد و باید عازم شود. بنابراین دیگر جای اعتراض نبود. چهاردهم تیر همان سال یعنی چند روز بعد از اعزام به عراق در اثر اصابت گلوله مین کنار جاده به شهادت رسید. برای سرکشی به یکی از نواحی سوار اتومبیل بود. چند لحظه‌ای برای کاری می‌ایستند. تا آن لحظه شهید کمال که صندلی عقب نشسته است از دوستش می‌خواهد که جایشان را عوض کنند و صندلی جلو بنشیند. در گذشتن از جاده، اتومبیل جلویی روی یکی از مین‌های کنار جاده می‌رود و ترکش مین درست به گردن کمال شیرخانی اصابت کرده و در حالی که قبل از آن آیت‌الکرسی قرائت می‌کرده است، به شهادت می‌رسد.

@labbaykeyazeinab

اولین سالگرد شهادت شهیدابوالفضل نیکزاد

جمعه, ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۷ ب.ظ

اولین سالگرد شهادت

مدافع حرم

شهیدابوالفضل نیکزاد


از شام بلا شهید می آورند

جمعه, ۱۶ تیر ۱۳۹۶، ۰۷:۰۶ ب.ظ


بسم رب الشهدا و الصدیقین

مدافع حرم  محمد‌اکبر‌انصاری (کمیل) به جمع شهدای مدافع حرم پیوست.

شهادت:سوریه تدمر


بازهم از شام بلا شهید می آورند

دلاوری دیگر از مدافعان حرم زینبی

از لشکر غیور فاطمیون

ساکن شهر درچه

شهید مدافع حرم جعفری 

 @jamondegan


سالروز تولد مدافع حرم شهید عبدالحسین یوسفیان

پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۵۹ ب.ظ


۱۵ تیرماه سالروز تولد مدافع حرم

شهید عبدالحسین یوسفیان

@jamondegan

عنایات امام رضا(ع) به محمد مسرور

پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۵۷ ب.ظ


هر زمان محمد به زیارت امام رضا(ع) می‌رفت غیر ممکن بود غذای امام رضا نصیببش نشود. آن‌هم نه یک بار، بلکه دو یا سه بار.

یک بار که محمد از مشهد برگشته بود صحبت غذای امام رضا شد. محمد گفت در این سفر‌ سه بار غذای حضرت روزیم شد. گفتم محمد تو چقدر خوش روزی هستی. من هرچه التماس به امام رضا علیه‌السلام می‌کنم هیچ وقت غذایش نصیبم نمی‌شود.

محمد، یک ماهِ ماه مبارک رمضان را می‌رفت مشهد امام رضا(ع). یک حوزه علمیه نزدیک حرم بود. محل اسکانش آنجا بود. می‌گفت شبی سحر بود که بیدار شده بودم و در حیاط حوزه بودم. هیچ کس در حیاط نبود. ناگهان دیدم آقایی وارد حوزه شد و اطراف خود را نگاه می‌کرد و مشکوک می‌زد. چند بار اطرافش را نگاه کرد. وقتی مطمئن شد کسی نیست یک ظرف غذا و یک کاسه‌ی بزرگ سوپ دستم داد و گفت برای شما!

 متعجب بودم. شک داشتم. رفتم پیش مدیر حوزه و قضیه را برایش تعریف کردم. تا قضیه را گفتم خندید و گفت: این غذای امام رضا بوده. خوش بسعادتت فقط برای شما آورده شده. تا کسی ندیده برو بخور. وگرنه برای خودت چیزی نمی‌ماند. محمد می‌گفت غذا را برای خودم نگه داشتم ولی دلم نیامد سوپ را بین بچه‌ها تقسیم نکنم.

محمد می‌گفت: یکی از ماه‌های رمضانی که در جوار امام رضا علیه‌السلام بودم خیلی دوست داشتم خادم امام رضا علیه‌السلام بشوم و بتوانم در آشپزخانه حضرت خدمت کنم. برای همین رفتم کنار در آشپزخانه ایستادم. یکی از خادم‌ها گفت کاری داری؟ گفتم خیلی دوست دارم بیایم و در آشپزخانه ظرف بشویم. خادم گفت آقا اصلا امکانش نیست. گفتم خیلی دوست دارم. گفت نمی‌شود. یک‌دفعه یک خادم با لباس آشپزی آمد بیرون و گفت چیه جوان؟ گفتم خیلی دوست دارم در آشپزخانه امام رضا خدمت کنم. لحظه‌ای مکث کرد و گفت من می‌خواهم برای بیست روز به مرخصی بروم. بیا و به جای من این بیست روز را خدمت کن. همانجا لباس کارش را بیرون آورد و به من داد. و من بیست روز در آشپزخانه حضرت امام رضا علیه السلام خدمت کردم. 

هر روز برای دوازده هزار نفر سوپ می‌پختیم...


خاطره ای از شهید محمد مسرور۲

پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۵۳ ب.ظ

اگر بخواهم یک کار خوب از بین کارهای خوبی که محمد داشت گلچین کنم مطمئن باشید به بیداری محمد در وقت بین الطلوعین اشاره خواهم کرد.

۱۰ روز اول ماه رمضان رفته بودیم مشهد. چند روز از این ایام، مثل بیشتر بچه‌های دیگر بین الطلوعین خوابش برد.

وقتی خوابگاهش رو عوض کرد و به حوزه امام صادق(ع) که دقیقا چسبیده به حرم بود رفت، شرایط جوری شد که از آن روز به بعد، بعد از نماز صبح در وقت بین الطلوعین(که خیلی در روایات به بیدار بودن در آن وقت سفارش شده) بیدار بود و می‌رفت صحن انقلاب رو به روی گنبد امام رضا علیه‌السلام می‌نشست و قرآن می‌خواند و می‌گفت ای کاش از همان اول شرایط جور می‌شد برای اینکه در حوزه امام صادق بمانم و خیلی ناراحت بود از اینکه بیداری بین‌الطلوعین آن چند صبح را از دست داده بود.

همیشه سر کلاس، هرکس خوب درس را متوجه نمی‌شد یا هر مشکلی داشت با لحن خنده‌داری اشاره می‌کرد که فلانی! مشکلت اینه که بین‌الطلوعین میخوابی!



خود را نوکر امام زمان [عج] مى‌دانست

پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۵۱ ب.ظ

شهید مصطفى خلیلى

خود را نوکر امام زمان [عج] مى‌دانست و مى‌گفت برای خوشنودی ایشان کار مى‌کنم. 

هیچ وقت از خدا و امام زمان درخواست پست و مقام نکرد همیشه عاقبت به خیری را مى‌خواست.

@labbaykeyazeinab

شهادت را خیلی بیشتر از من دوست داشت..

پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۴۹ ب.ظ


ما با خانواده امیر هم محلی هستیم اونا چند کوچه بالاتر از ما میشینن تا قبل از اینکه به خواستگاری من بیان امیر رو ندیده بودم!اما متوجه شدم خودش من رو انتخاب کرده😌من رو تو مسیر امامزاده دیده و به خانوادش من رو برای ازدواج معرفی کرده بود..که برای همین پا پیش گذاشت و وصلت انجام شد.یکسال بعد از عقدمون قرار بود ازدواج کنیم..اما از اونجا که امیر امام حسین(ع) رو خیلے دوست داشت،تمام سرمایش رو جمع کردو برای مراسم امام حسین(ع) یه علم خرید و علمدار شد..بعد از اون بود که بالاخره تونست یه خونه بخره..که به میگفت این خونه رو از امام حسین(ع) داریم.

قرارمون این بود که مراسم عروسی نگیریم و فقط یه سفر به مشهد بریم و زندگیمون رو شروع کنیم..چون قصدمون این بود که شروع زندگیمون ساده باشه..و ترجیح میدادم چون خونه خریده بود اول زندگی فشار مالی بیشتری بهش وارد نشه

همیشه پیگیر اخبار جنگ در سوریه بود و غبطه دوستاش رو میخورد که اونا به جنگ میرفتند...به منم میگفت که خیلی دوست داره بره...من میگفتم بزار حداقل یک مقدار طعم زندگی رو بچشیم...یه مقدار باهم باشیم...اون وقت از این حرفها بزن..اما یک دفعه رفت..انگار شهادت را خیلی بیشتر از من دوست داشت...

خانم ریحانه قرقانی

همسر شهید

شهید مدافع حرم امیر سیاوشی

@mostafa_sadrzadeh 

این جبهه مقاومت تمام شدنی نیست

پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۴۷ ب.ظ


شهید مدافع حرم علیرضا توسلى (ابوحامد)؛

بارها می‌گفتند این جبهه مقاومت تمام شدنی نیست. این از علائم آخرالزمان است 

و نهایتاً منتهی خواهد شد به آزادی قدس و ظهور امام زمان [عج].

 @labbaykeyazeinab

شهید مدافع حرم حاج حمید مختاربند

می‌گفت: بچه‌ها نماز اول وقت و جماعت، شما را از گناه دور می‌کند. قلب انسان مثل یک لیوان بلور است که گناه، مثل اثر انگشت، آن را پُر از لکه و کثیف می‌کند. با خواندن نماز و گریه برای اباعبدالله، قلب‌تان را پاک کنید و جلا بدهید.

 @labbaykeyazeinab

مراسم تشییع پیکر شهید ملک محمدی

چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۹ ب.ظ



@Haram69

اولین دیدار

وداع خانواده و همرزمان شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون سیدمحمدسجادی در معراج شهدا

@mostafa_sadrzadeh

شهادت رزمنده سید جلال

چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۴ ب.ظ


‍ بسم رب الشهداء و الصدیقین

رزمنده دلاور سید جلال حسینی به جمع شهدای مدافع حرم پیوست.

اعزامی مشهد

شهادتت مبارک

کانال شهدای مدافع حرم

وداع با پیکر شهید

چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۲ ب.ظ

وداع با پیکر شهید

منزل شهید جواد محمدی

@mostafa_sadrzadeh

سالروزشهادت شهید کمال شیرخانی

چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۵۴ ب.ظ



بررسی زندگی شهید شیرخانی نشان می‌دهد که توجه به امر به معروف‌ونهی از منکر یکی از ویژگی‌های بارز او بوده است. این صفت بارز که مورد تأکید دوستان و اعضای خانواده‌اش است گاه باعث می‌شد کمال به دردسر بیفتد و یک‌بار نیز از سوی تعدادی از اوباش محله مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرد. جمیله شیرخانی خواهر بزرگتر شهید در این رابطه می‌گوید:«کمال همیشه به ما که خواهرش بودیم توصیه حجاب می‌کرد. البته ما خانواده مذهبی هستیم و حجاب در خانواده ما رعایت می‌شود. اما برادرم کمال جوان غیرتی بود و خیلی روی این مسائل حساسیت داشت. من گاهی با او سر این مسئله بحث می‌کردم. اما او استدلال می‌آورد که اگر خدا از ما خواسته مراقب مسائل دینی‌مان باشیم، ما هم وظیفه داریم که همدیگر را به رعایت اصول دعوت کنیم. وقتی هم که به شهادت رسید، من از شدت ناراحتی می‌خواستم فریاد بزنم. اما دختر شهید جلو آمد و گفت: عمه جان پدرم وصیت کرده نباید صدای ما را نامحرم بشنود.» اعظم اسفندیاری همسر شهید نیز می‌گوید:«کمال روی امر به معروف و نهی از منکر حساسیت خاصی داشت. گاهی در ماشین بودیم و می‌دید خانمی حجابش را رعایت نمی‌کند، ولو شده با زدن بوق سعی می‌کرد او را متوجه اشتباهش کند. می‌گفتم کمال جان او که متوجه نمی‌شود تو برای چه بوق می‌زنی. می‌گفت اگر اهل باشد خودش متوجه می‌شود.

سالروزشهادت شهید کمال شیرخانی

یادش‌با‌صلوات 

@jamondegan