گفتگو با همسر شهید محمد حسیین سراجی 2
برایتان بگویم که او نه تنها لایق که عاشق شهادت بود، اصلا شهیدواره بود، به قول حاج خانم- مادرشهید- همه رفتارهای او با دیگران فرق داشت حتی راه رفتنش نیز فرق می کرد، بسیار آرام بود و به حجاب و عفاف بسیار اهمیت می داد، به نماز اول وقت و ترک نکردن زیارت عاشورا بسیار سفارش می کرد به نظرم خلعت شهادت را از مداومت در زیارت عاشورا و عشق به حضرت زهرا(س) گرفت.
وقتی عزم رفتن به جبهه های سوریه را کرد، 5سالی می شد که لباس سبز سپاه را پوشیده بود در لشکر علی بن ابیطالب(ع) سپاه استان قم خدمت می کرد، تلاش بسیاری کرد تا بتواند با گردان امام حسین(ع) به جنگ با تکفیری های داعشی برود و از تأخیر در رفتنش بسیار غصه می خورد. روزهای اولی که قصد رفتن به سوریه را داشت از جهت دلتنگی، راضی به رفتنش نبود اما او گفت که برای دین می رود، برای امنیت من و سایر هموطنان و برای سربلندی نظام و دفاع از دین و حرم اهل بیت ... این گونه با تمام وجود رضایت به رفتنش دادم.
هر وقت صحبت از شهادت و رفتنش می شد، می گفتم ـ تو شهید نمی شوی، پیش خودم باز می گردی، می گفتم که پدر من هم در سال های جنگ تحمیلی به جبهه رفته و سالم برگشته است، تو هم می روی و بر می گردی.. اما ۴۵ روز بعد از رفتنش به سوریه خبر شهادتش را آوردند، او برای شهادت رفته بود و لایقش بود.
این حرف سردار سلیمانی را شنیده اید که -در کنگره هشت هزار شهید گیلان -گفته است: « شرط شهید شدن، شهید بودن است و تمام شهدا قبل از اینکه شهید شوند، شهید بودند همانگونه که شرط عالم شدن، علمآموزی است.» به راستی چنین است! همسر من دنیایی نبود، از هر کلام و هر رفتارش عطر شهادت به مشام می رسید، دائم الوضو بود و ذکر گفتنش ترک نمیشد؛ با اینکه در رشته کاراته، دارای کمربند مشکی دان یک کیوکوشین بود اما بسیار مهربان و رحمین دل بود.
« محمدحسین، روزی قبل از عزیمتش به سوریه، در گزار شهدا به قبور مطهری اشاره می کند و و به خواهرش می گوید: اینها شهید هستند و یکی از این قبرها هم برای من است ! » او خود خبر شهادتش و محل دفنش را به خواهرش نشان داده بود .
همسرم، دوست داشت مانند مادرش فاطمه زهرا(س) به شهادت برسد. دوستان همرزمش تعریف می کنند:« هر وقت، فرصتی دست می داد، محمدحسین به قرائت زیارت عاشورا می پرداخت و همیشه می گفت، دلم می خواهد مثل مادرم زهرا(س) شهید شوم و ۱۳ بهمن سال ۹۴ در آزاد سازی نبل و الزهراء که بیش از چهارسال در دستان داعشی ها بود با فرو رفتن قناصه به پهلویش با زخمی شبیه مادرش زهرا(س) در به شهادت رسید.» و پیکر مطهرش را در گلزار شهدای علی بن جعفر قم دفن کردیم .
اینگونه همسر من به عنوان دومین شهیدی که اصالتی بوشهری داشت و متولد و ساکن قم بود به جمع دیگر همرزمان شهیدش پیوست و حال من و دو پسر مان؛ امیر علی و امیر محمد آروزیی جز سلامتی رهبر معظم انقلاب و دیدار با امام خامنه ای نداریم...
بیا سعدی از اینجا کن طوافی
بر این مردان سر بر تن اضافی
تو با یک قافیه در عشق ماندی
دمشق آنک پر است از این قوافی
@sh_modafeaneqom
کانال شهدای مدافع حرم قم