نام جـهادے: نامشخص
تولد: نامشخص
شـهادت:1393/7/11
محل مفقودے: حلب
محندرات، مصادف با روز عرفہ
خاطره ای از زبان یکی از همرزمانش
فرمانده دسته بود تو منطقه حدادین تل عزان حلب چند وقتی باهم بودیم تا اینکه زمزمه های هجوم شنیده می شد.
بیشتر از طول ماموریتش مونده بود میخواست بره مرخصی .
قبلش به بچه ها گفت بریم عکس یادگاری بندازیم رفتیم عکس انداختیم و نقی رفت لجستیک که تجهیزاتشو تحویل بده و بره مرخصی.
اونشب یه حال غریبی داشت بی قرار بود تا ساعت 12 شب باهم بودیم رفتم بخوابم دیدم اومده بالا سرم گفت اگه میشه باهم حرف بزنیم و اونشب همه خاطرات زندگیشو برام تعریف کرد.
صبح ندیدمش شب که رفتم به محلی که بچه هارو جمع کردن برای هماهنگی آخر تو تاریکی یکی صدام میزنه نگاه کردم دیدم نقی هست گفتم اینجا چکار میکنی؟ مگه نرفتی مرخصی گفت نه و خندید .
چشماش یه برق خاصی داشت سحرگاه که به خط زدیم تو درگیری «نقی» شهید شد و چون تو منطقه دشمن بودیم نتونستیم پیکرشو برگردونیم.
یادش بخیر وراهش پررهرو
ڪاناڸ«شـهداے جاویدالاثر فاطمیوڹ»
@Shahidan_javidol_asar